ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

prof-mohammadi.ir

مجموعه ۱

مجموعه ۱ (31)

طبقه بندي هاي فرزند

سیاست خارجی دولت انقلابی و تحول خواه سیزدهم

مقدمه:

بعد از گذشت چهل دو سالاز پیروزی انقلاب اسلامی که در این مدت عموماً دولت هایی بر سرکار آمدند که سیاست خارجی خود را بر پایه اصول و مبانی گرایش به غرب قرار داده بودند، برای اولین مرتبه دولتی با رای مردم برسرکار آمده است که سیاست خارجی خود را درچارچوب سیاست خارجی نظام جمهوریاسلامی و به ویژه با تکیه بر اصول و مبانی مطروحه در بند ششم بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری قرار داده است.

این دولت در تبیین سیاست خارجی خود نه تنها به ارائۀ راهبردهای خود درچارچوب موازین مندرج در قانون اساسی و رهنمود های بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی و مقام معظم رهبری اکتفأ ننموده بلکه با توجه به شرایط و اوضاع احوال جهانی و منطقه ای فعلی و در عزیمت از سیاست خارجی دولت سابق، مفاهیم و واژه هایی را به کار گرفته است که در فرهنگ و روابط بین الملل و سیاست خارجی در نوع خود جدید و ابداعی می باشد که ضرورت دارد این مفاهیم و واژه های جدید تعریف و تبیین گردد. در این مقاله، سعی خواهیم کرد این مفاهیم را برای بهره برداری در مراجع دیپلماتیک و جوامع دانشگاهی تئوریزه نماییم.

 

1-سیاست خارجی متوازن(Balanced foreign policy)

 

ریاست جمهوری دولت سیزدهم در اولین سخنرانی خود بعد از ادای سوگند اعلام نمود که «سیاست خارجی موفق سیاست خارجی متوازن خواهد بود.»

 

در تبیین سیاست خارجی متوازن به دو وجه مهم در روابط با دولت های دیگر و نهاد های بین المللی توجه شده است که اولاً در روابط خارجی کشور یا سایر دولت ها نوعی توازن بر قرار خواهد بود بدین ترتیب که هر اندازه دولت های دیگر سیاستی مبتنی بر نزدیکی و یا بعضاً دوری نسبت به جمهوری اسلامی اتخاذ نمایند، جمهوری اسلامی نیز به همان میزان و با همان وزن، روابط خود را با آن دولت ها تنظیم میکند. همانطور که مقام معظم رهبری در ملاقات با هیات دولت سیزدهم در تاریخ ششم شهریور 1400 اظهار داشتند، «نوع رابطه ما با دولتها به نوع رابطه آنها با ما بستگی دارد». به عبارت دیگر نه هیچ نوع زیاده خواهی را از سایرین تحمل کرده و میپذیرد نه خود، زیاده خواهی خواهد کرد، بلکه باید توازنی میان داده ها و دریافتی ها وجود داشته باشد و ثانیاً در روابط خارجی متوازن به ابعاد مختلف روابط توجه خواهد شد بدین ترتیب که ضرورتاً و صرفاً به یک وجه از روابط بسنده ننموده بلکه همۀ ابعاد این روابط را اعم از روابط اقتصادی، فرهنگی سیاسی و امنیتی را ملحوظ میدارد.

 

2-تعامل هوشمند(Smart Engagemen)

 

قبل از از این واژه ای که در روابط خارجی جمهوری اسلامی به ویژه در سند چشم انداز بیست ساله به کاربرده میشد واژه «تعامل سازنده» بود و هریک از دولت ها در گذشته، برداشت های خاص و متفاوتی را از این واژه داشتند و با توجه به نوع روابط خود با سایر کشور ها حدود و ثغور آن را تعیین و از آن را برداشت می کردند. به عنوان مثال دولت سابق تعامل سازنده با جهان را در محدوده گرایش به غرب به ویژه با دولت های سلطه گر آمریکا و سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه می دیدند، و یا اینکه دولت نهم تعامل سازنده را با رویکرد نگاه به شرق تعریف می کرد. و به همین لحاظ دولت سیزدهم واژه جدیدی را در روابط خارجی خود با کلیه بازیگران در صحنه روابط بین الملل تعریف نموده و واژه «تعامل هوشمندانه» را بجای تعامل سازنده بکار گرفته است. واژه هوشمند، (smart)ابتدا توسط ژوزف نای در عنصر قدرت بکارگرفته شده است. تعریفی که او از قدرت هوشمندانه داشت، شامل ترکیبی از قدرت سخت و قدرت نرم می شود.

 

در دولت سیزدهم منظور و مقصود از تعامل هوشمند این است که با درک و شناخت درست از اهداف و انگیزه های طرف مقابل، در تعامل با آنها روش و راهبرد خود را طوری تنظیم نماید که هوشمندانه و با کیاست و تدبیر باشد که فریب نخورد و با تامل و دور اندیشی در مراوده با آنها تصمیم گیری کند و در عقد هر نوع قرار دادی و توافقی، مصالح و منافع ملی کوتاه مدت، میان مدت و طولانی مدت خود را در نظر بگیرد واین چیزی است که مع الاسف در مذاکرات برجام در دولت سابق به علت عجله و..... رعایت نگردید و خسارات جبران ناپذیری به کشور وارد گردید.

 

3-دیپلماسی فعال نه منفعل(proactive nit reactive diplomacy)

 

در این روش، جمهوری اسلامی با توجه به اهدف فراملی وجهانی که دارد باید درصحنه روابط بین الملل دیپلماسی فعال و تاثیر گذاری داشته باشد نه اینکه به صورت غیر فعال و منفعل در صحنه روابط بین الملل حاضر باشد. در عین حال هوشیارانه مراقبت نماید تا قبل از آنکه بازیگران رقیب و بعضاً متخاصم، سیاستی را اعمال و برکشور دیکته کنند که احتمال مسیری بر خلاف مصالح و منافع جمهوری اسلامی باشد، سازوکار لازم را برای خنثی کردن نقشه های دشمنان خود فراهم نماید و به عبارتی دیگر قبل از آنکه آن ها حرکتی را شروع کنند که در جهت خلاف منافع جمهوری اسلامی باشد پیش دستی نمایند و آن را در نطفه خفه کنند.

 

4-برخورد مقتدرانه (Authoritative Approach)

 

جمهوری اسلامی با توجه به مولفه های قدت اعم از قدرت های مادی و معنوی که در اختیار دارد که در کتاب «مولفه های قدرت در جمهوری اسلامی ایران» تشریح شده است بویژه با برخورداری از عنایات الهی و قدرت معنوی در جایگاهی قرار دارد که به عنوان یک ابر قدرت منحصر به فرد میتواند به عنوان بازیگر قدرتمند در تعامل با سایر کشور ها را در صحنه بین الملل ظاهر شود. این جایگاه به دولت جمهوری اسلامی این امکان را میدهد که از موضع قدرت و نه از موضع ضعف، بویژه در برخورد با قدرت های استکباری مواجه شود و از آنها ترس و بیمی به خود راه ندهد، آنطور که در اعزام کشتی حامل بنزین به ونزوئلا و یا لبنان روی داده و تحریم معروف به سزار امریکایی ها را خنثی کرده است.

 

متاسفانه دولت یازدهم و دوازدهم از همان آغاز کار خود بسیار ضعیف و منفعل با مستکبران جهانی مواجه گردید، آنجا که وزیر خارجه وقت علناً اعلام می کند که «امریکا با فشار یک دکمه میتواند سیستم دفاعی مارا نابود کند» و یا رئیس جمهور وقت «امریکا را کدخدای جهان میدانست» و اعلام می کند که همه نیاز های ما اعم از نان، آب، محیط زیست و..... به توافق با آمریکا بستگی دارد. در حالی که برخورد مقتدرانه آنطور باید باشد که امام خمینی فرمود «امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» یا اینکه «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم». ماجرای اسقاط پهپاد گران قیمت آمریکا توسط نیرو های مسلح جمهوری اسلامی و هچنین حمله مقتدرانه به پایگاه امریکایی عین الاسد، به اثبات رساند، که جمهوری اسلامی در جایگاهی والا و مقتدرانه قرار دارد و میتواند این اقتدار را در روابط خارجی خود به منصه ظهور برساند.

 

5-وحدت میدان و دیپلماسی(Unity of Diplomacy and the fields)

 

وزیر امور خارجه سابق در نوار صوتی خود به غلط ادعا می کند که «نوعی دوگانگی میان میدان و دیپلماسی وجود دارد» و به زعم ایشان، دیپلماسی همواره قربانی میدان شده است!! در حالی که میدان و دیپلماسی هم چون دو بال پرنده ای در سیاست خارجی هستند که بدون یکی و با تکیه بر دیگری امکان اوج گیری در صحنه روابط بین الملل و جود نخواهد داشت .در واقع میدان و دیپلماسی مکمل یکدیگر هستند. بویژه میدان میتواند، اهرم های لازم را برای کادر دیپلماتیک فراهم کند که در پیش برد و تحقق اهداف سیاست خارجی هم چون شمشسیر داموکلس مورد استفاده قرار گیرد.

 

میدان و دیپلماسی لازم و ملزوم یک دیگر هستند و همراهی و هم آهنگی میان دیپلماسی و میدان است که میتواند توطئه های دشمن را خنثی نماید. همانطور که در حوادث اخیر در قفقاز جنوبی مشاهده گردید که مانور نظامی خیبر در نزدیکی مرز های شمالی ایران به دیپلمات های ما قدرتی بخشید که بتوانند در روابط دیپلماتیک خود با بازیگران صحنه قفقاز جنوبی اهداف اصولی ومنطقی خود را پیش ببرند. البته باید توجه داشت که منظور از میدان تنها ساز کار نظامی نیست، بلکه عوامل اقتصادی، فرهنگی و امنیتی را هم در برمیگیرد.

 

6-مذاکره برای کسب نتیجه نه مذاکره برای مذاکره

 

دردولت قبلی متاسفانه مذاکراتی با بعضی از دولت ها صورت گرفت، بدون آنکه اهداف مشخص و حصول نتایج معین در راستای تحقق منافع ملی، در نظر گرفته شده باشد. و انتظار میرفت با چانه زنی و حتی التماس و درخواست بتوانند حداقلی از خواسته های خود را تاَمین کنند، که نه تنها نتیجه ای حاصل نگردید بلکه توافقی بنام برجام صورت گرفت که هنوز مرکب این توافق خشک نشده بود که طرف های مقابل حاضر در مذاکره آنرا نقض نموده و تلاشهای هشت ساله به بطالت و خسارت سپری شد، بدون آنکه هیچ عایدی نصیب جمهوری اسلامی شود وصنعت هسته ای کشور هم به تعطیلی کشانده شد.

 

در هر مذاکره ای با بازیگران پرمدعا، اساس را باید بر بی اعتمادی نسبت به آن ها قرار داد و دستور چنین مذاکراتی و خواسته های جمهوری اسلامی به صورت شفاف مطرح گردد و از انجام مذاکرات طولانی خسته کننده و بی نتیجه احتراز گردد و در صورت توافق تضمین های لازم برای اجرای آن اخذ گردد.

 

7- برخورد طلب کارانه نه بدهکارانه با دولتهای سلطه گر غربی

 

در طول تاریخ یک قرن گذشته مظالم زیادی از ناحیه دولت های استکباری و سلطه گر غربی نسبت به ملت ایران صورت گرفته است که در این رابطه، سیاست امپریالیستی انگلیس و امریکا در قبل از انقلاب در تاریخ ثبت شده است و بعد از انقلاب هم این دو دولت باهمراهی آلمان و فرانسه از هیچ توطئه ای علیه جمهوری اسلامی دریغ ننمودند. مخصوصاً در دوران جنگ تحمیلی از هرچه در توشه و توان داشتند در کمک به صدام برای سقوط جمهوری اسلامی کوتاهی نکردند. و جالب اینکه علیرغم بدهکاری هایشان که به جمهوری اسلامی دارند، امروزه همچنان خود را طلبکار دانسته و از موضع بالا برخورد می کنند، در حالیکه باید تاوان مظالم خود را بدهند.

 

جمهوری اسلامی باید به این دولت های غربی تفهیم کند که نه تنها طلب کار نیستند، بلکه بدهی های زیادی به ملت ایران دارند و تازمانی که موضع خود را اصلاح نکنند، توقع برقراری رابطه ای معقول و منصفانه با جمهوری اسلامی ایران نداشته باشند و این سیاستی است که در دولت سیزدهم در پیش گرفته شده است.

 

8-سیاست نگاه به شرق

 

باتوجه به سیاست های خصمانه ای که جهان غرب به رهبری امریکا، نسبت به جمهوری اسلامی روا دانسته اند و تحریم های به زعم خود، شکننده علیه جمهوری اسلامی وضع کرده اند اند طبیعتاً قدرت های اقتصادی و سیاسی در آسیا همچون جمهوری فدراتیو روسیه و جمهوری خلق چین میتوانند شرکای مناسبی برای جمهوری اسلامی باشند. باعنایت به اینکه فصل مشترک این سه کشور، خصومت مستکبران غربی علیه آن کشور ها است موجب نزدیکی آن ها به یکدیگر شده است، و از طرف دیگر از آنجا که هیچ یک از این سه کشور به دنبال سلطه گری بر سایر کشور ها نیستند، بلکه تنها به دنبال منافع ملی خود میباشند، بنابراین اهداف سیاست خارجی آنها نه تنها درتقابل با یکدیگر نیست بلکه مکمل یکدیگر می باشند. لذا می توانند جبهه قدرتمندی را در مقابل زیاده خواهی های سلطه گران غربی شکل بدهند و زمینه لازم را برای شکل دادن یک نظام جدید بین الملل فراهم نمایند. پذیرش جمهوری اسلامی به عضویت دائم در اتحادیه شانگهای وعقد تفاهم نامه ای همکاری دراز مدت میان این سه کشور اماره مناسبی بر شکل گیری این نظام جدید بین الملل ضد سلطه میباشد.

 

در جمع بندی، هدف از این مقاله بازنمودن سر فصل جدیدی در مباحث مربوط به روابط خارجی جمهوری اسلامی برای اندیشمندان و نظریه پردازان دانشگاهی و حوزوی میباشد، امید است که همه علاقه مندان به این حوزه علمی در علوم سیاسی قلم به دست گرفته و نظرات خود را در گسترش تکمیل و تصحیح این مبحث جدید به رشته تحریر در آورند و این مقاله به عنوان فتح بابی در این راستا تلقی گردد.

 

دکتر منوچهر محمدی

 

بسمه تعالی

یادداشت هفته

 

یمن

 

 

ضربه کارآمد و کارایی که بر پیکر استکبار جهانی وارد آمد، آنگاه که پهباد های انصارالله یمن توانستند ضربه ای هولناک و موثر بر تاسیسات نفتی عربستان سعودی وارد کنند. تاسیساتی که در واقع شیشه اقتدار و عمر سعودی ها می باشد و این ضربه بیش از نیمی از تولید و صادارات نفت عربستان را کاهش داده است و بعید می باشد که به این زودی ها سعودی ها قادر باشند تاسیسات نفتی خود را به شرایط اولیه برگردانند و تولید 10 میلیون بشکه ای در روز را به حالت قبل برگردانند. در عین حال این ضربه که در فاصله بیش از 1200 کیلومتری مرزهای یمن وارد شد قدرت جوانان یمنی را به اثبات رساند و پاشنه آشیل سعودی ها و ضربه پذیری آن ها را نشان داد.

این پیروزی مقاومت و شکست استکبار فی الواقع کمتر از اسقاط پهباد پیچیده امریکایی ها توسط رزمندگان ایران نبود و این امر نه تنها موجب تقویت روحیه مجاهدین مقاومت گردید بلکه به شدت موجب تضعیف روحیه مستکبرین عالم گردید که به قدرت نظامی خود مغرور بودند و می توان پیش بینی کرد که ضرباتی محکم تر بر پیکره ی استکبار و عوامل آن درمنطقه همچون اسرائیل، عربستان سعودی و ... وارد خواهد آمد و خواب راحت را از چشم آنها خواهد ربود.

بـاش تــا صـبـح دولـتـت بـدمـد / کـایـن هـنـوز از نـتــایـج سـحر است

«بسمه تعالی»

کل یوم عاشورا، کل أرض کربلا

عاشورا

پیروزی انقلاب اسلامی بعد از گذشت 14 قرن از بعثت پیامبر اعظم(ص) به جرأت می توان گفت، بعثت دیگری بود که در طول بعثت اول صورت گرفت.

اگر ما این واقعیت را در یک بررسی تطبیقی پذیرا باشیم، باید قیام سیدالشهدا(ع) را نیز در شرایط امروز جستجو کرده و آن را مورد بررسی قرار دهیم. با مروری بر حوادث و تحولاتی که هم اکنون در جهان اسلام می گذرد و فجایعی که به رهبری و هدایت آمریکای جنایتکار و اذناب آن همچون عربستان و تروریست های دست پرورده آن در منطقه صورت می گیرد، در واقع روی یزید و یزیدیان و شمر، حرمله و خولی را سفید کرده اند. اگر در صحرای کربلا یک شمر، یک خولی و یک حرمله بودند، امروز در میان جنایتکاران تروریست داعش، النصره، القاعده و ... هزاران شمر و خولی و حرمله وجود دارد. اگر در صحرای کربلا یک طفل شیرخواره امام حسین(ع) رذیلانه توسط حرمله به شهادت می رسد، امروزه هزاران طفل شیرخواره زیر بمباران وحشیانه سعودی های جنایکار و بدتر از حرمله آن هم همه روزه به خاک و خون کشیده می شوند و اگر در صحرای کربلا جوان برومند امام حسین(ع) به نام علی اکبر(سلام ا... علیه) در مصاف با دشمن به شهادت می رسد، امروزه هزاران و هزاران جوان برومند در کربلاهای یمن، سوریه و عراق عرب به خاک و خون کشیده شده و به خون خود می غلطند.

تفاوتی که میان دشمنان قیام حسینی(ع) و دشمنان انقلاب اسلامی و خیزش عمومی مسلمانان در حال حاضر وجود دارد در این است که آن زمان سلاح طرفین شمشیر بود و سپر، نیزه و تیر و کمان؛ ولی متأسفانه امروز دشمنان قسم خورده اسلام که خود را حامی حقوق بشر! آزادی! و مدرنیته! می دانند به مخرب ترین سلاح های پیشرفته و غیر انسانی مجهز هستند و دوستان و یاران انقلاب با دست خالی و بدون هیچ حفاظ و سپری باید ناظر بمباران وحشیانه دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی در سراسر جهان باشند. اگر در کربلا سر رزمندگان را از تن جدا می کردند و آن هم بعد از به شهادت رساندن آنها، امروزه مظلومین عالَم اسلام را در آتش می سوزانند و سینه آنها را شکافته و قلب آنها را به دندان می کشند!

راستی که عاشورای امروز آن هم در سطح وسیع و گسترده ای نه تنها چیزی کمتر از عاشورای سال 61 هجری ندارد بلکه در بعد غیر انسانی آن، دست یزید، شمر، خولی و حرمله را از پشت بسته اند و بسیار وحشیانه تر و فجیع تر از روز عاشورا عمل می کنند و این بیانگر مصداق این عبارت است که:

«کل یوم عاشورا، کل أرض کربلا»

زهی خیال باطل ...

خیال باطل 

هاشمی رفسنجانی در اجلاس مدیران و رؤسای آموزش و پرورش:

" اگر می‌بینید آلمان و ژاپن این روزها محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگ جهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند،محروم شدند. ... نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را می‌بردند و از این رو با این اقدام پول‌هایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش بنیان برای خود درست کردند لذا دیگر آسیب‌پذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معلمان باید وارد این فضا شوند؛ مطمئنم دوره دوم دولت روحانی می‌تواند ما را به آنجا برساند!! "

در رابطه با اظهارات اخیر جناب آقای هاشمی رفسنجانی، تحلیل ها و نقدهای فراوانی مطرح شده است. در عین حال کمتر کسی به نگاه قیاسی که آقای هاشمی رفسنجانی میان آلمان و ژاپن شکست خورده در جنگ جهانی دوم و جمهوری اسلامی در حال حاضر نموده، توجه کرده است. به این معنا که آقای هاشمی می خواهد بگوید، همان طور که آلمان و ژاپن در مصاف با ابرقدرتی همچون آمریکا ناتوان بوده و شکست را پذیرا گردیده اند، جمهوری اسلامی نیز که از بدو تأسیس و بدنبال پیروزی انقلاب یک منازعه بی امانی را با آمریکا یا به تعبیر حضرت امام، شیطان بزرگ آغاز کرده است، چاره ای جز قبول شکست و تسلیم در مقابل آمریکا را ندارد !؟ و این ستیز طولانی مدت راه به جایی نخواهد برد و ایران گزینه ای جز تسلیم در مقابل آمریکا و بازگشت به دوران قبل از انقلاب و قبول سلطه آمریکا ندارد؛ در چنان صورتی ایران می تواند با انحلال نیروهای نظامی خود هزینه های آن را صرف رشد اقتصادی، افزایش تولید و مآلاً رفاه عمومی کشور بنماید ! و جالب اینکه وعده می دهد، آقای دکتر روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری این پروژه را عملیاتی خواهد کرد!

البته ایشان غافل از این است که در چنان صورتی آمریکای فزون خواه، تن به انحلال نیروهای مسلح ایران نخواهد داد، بلکه توقع خواهد داشت که همچون زمان شاه نیروهای مسلح ایران به نیابت از آمریکا در منطقه و در خدمت اهداف سلطه طلبانه آمریکا به کار گرفته شوند؛ با این شرط که بیش از 80 هزار کارشناس نظامی آمریکا بر همه ارکان نیروهای مسلح نظارت و سلطه داشته باشد! راستی که زهی خیال باطل و آن چیزی بیش از یک هذیان گویی نمی باشد ... .

عزة

آقای روحانی رئیس جمهور محترم در سخنان امروز (دوشنبه 95/5/11) به 2 نکته مهم اشاره کردند:

"1- برجام برای ما عزت آورد! 2- ما نمی توانیم مقابل قدرت های بزرگ آن هم با شعارهای تو خالی بایستیم."

در رابطه با بیان ایشان در زمینه برجام باید گفت که واقعاً جای شگفتی و تعجب است در حالی که حتی دست اندر کاران مذاکرات هسته ای بعد از گذشت یک سال از زمان توافق برجام اعتراف می کنند که برجام هیچ دستآوردی برای ما نداشته است و تحریم ها تنها روی کاغذ برداشته شده و عملاً همچنان بر جای خود باقی است، جناب آقای رئیس جمهور همچنان بر طبل تو خالی برجام کوبیده و آن را عزت آور برای مملکت و ملت می داند! جناب آقای رئیس جمهور! حفظ و اعتلای عزت این ملت نه با برجام بلکه با خداوند متعال است. (و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین/ سوره مبارکه منافقون آیه 8)