در این مدت نیم ساله، گروههای موافق و مخالف آن، با عناوینی چون «فرجام برجام» و «برجام نافرجام» از این توافق یاد میکنند. دولت آن را فتح الفتوح مینامند و منتقدان آن را شکست دولت روحانی میدانند. اما آنچه در این تحلیلها نباید از یاد برود حفظ وحدت و حرکت در مسیری است که رهبر معظم انقلاب در ابتدای سال95 با عنوان «اقتصاد مقاومتی» برای برونرفت از بحرانهای اقتصادی ترسیم کردند.
دکتر منوچهر محمدی، استاد دانشگاه و نظریهپرداز در حوزه انقلاب اسلامی در گفتوگو با قدس با همه انتقادهایی که بر برجام دارد، باز هم تأکید میکند اگر دولت در مسیری که امام و رهبری ترسیم کردهاند، حرکت کند با یاران رئیسجمهور همراهی خواهد کرد.
یکی از مهمترین وجوه قابل توجه توافق هستهای، وجه بینالمللی جمهوری اسلامی است. راهبرد دولت یازدهم در مذاکرات هستهای، موافق با دیپلماسی بینالمللی نظام بود؟
در سیاست خارجی انقلاب چند مؤلفه داریم که این مؤلفهها بصورت رسمی مورد پذیرش کلیت نظام است. یکی از مهمترین این مؤلفهها، استکبار ستیزی است. اینکه ما حامی مستضعفین هستیم و با استکبار جنگ خواهیم کرد تا آن را به زانو در بیاوریم و آمریکا هم سمبُل استکبار است و در کشور ما به عنوان شیطان بزرگ شناخته میشود. از طرف دیگر یکی از اعتقادات راسخ مردم ایران براساس آیات شریفه قرآن این است که پیروزی و آینده از آن مستضعفین است. امام راحل(ره) براساس همین آموزه قرآنی میفرمود که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. امام(ره) شعار نمیدادند، بلکه به این حرف باور و یقین داشتند.
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و مقام معظم رهبری در این 37سال ثابت کرد که ما نه تنها از آمریکا شکست نخوردهایم بلکه در همه توطئههایی که علیه ملت ایران طرحریزی و اجرایی کرده، بر دشمن قسم خورده خودمان غلبه کردیم. من در کتاب «مدیریت بحرانهای سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی» آوردهام که بیش از 18 توطئه براندازانه علیه ایران طرحریزی شده که در همه آنها آمریکا شکست خورده است. آخرین توطئه آنها فتنه88 بود.
سیاست مقابله با آمریکا در قانون اساسی و سخنان امام(ره) و رهبری آمده است، اما متأسفانه امروز میبینیم که سیاستی در تقابل و تضاد با این دیدگاه جریان دارد. اولین نمود این تفکر در این بود که آمریکا دیگر شیطان بزرگ نیست بلکه کدخدای جهان است و باید دَم کدخدا را ببینیم تا مشکلات کشور حل شود. دومین نشانه این تفکر این است که ما ضعیف هستیم. این درحالی است که امام و رهبری همواره از اقتدار جمهوری اسلامی و افول آمریکا سخن گفته و میگویند. اما متأسفانه اکنون سیاستی مطرح شده که گویا جان، مال و نان ما وابسته به رابطه با آمریکا و رفع تحریمهاست. این نکته را هم بگویم که این سیاست، سیاست تسلیم است. در مسأله توافق هستهای و برجام ما شاهد اجرایی شدن این سیاست بودیم. زمانی که رئیسجمهور میگوید خزانه ما خالی است، اقتصاد ما ورشکسته و نابود است، موجب میشود تیم مذاکره کننده ما آنچه را آمریکا دیکته میکند، امضا کند.
اخیراً هم اسناد و مدارکی بدست آمده که از دوسال پیش، پیشنویس برجام در اتاق فکر آمریکا تدوین شده بود و همان هم در قالب توافق هستهای امضا شد. در همان زمان کارشکنیهای امروز آمریکا را پیشبینی کرده بودم که به بیسوادی متهم شدم. در آن روزها مقالهای نوشتم که این فرجام به برجام نخواهد رسید. سؤال این است که آیا آنچه را ما از کارشکنی آمریکا در اجرای برجام پیشبینی میکردیم، اعضای تیم مذاکرهکننده پیشبینی نمیکردند؟
من معتقدم تیم مذاکره کننده این مسأله را پیشبینی میکردند اما به روی خود نمیآوردند.
چرا؟
برای اینکه این تیم بر این اعتقاد بودند که برجام مقدمهای است برای حل مسایل فی ما بین در حوزههای دیگر.
درحالی که مسأله هستهای از نظر جمهوری اسلامی اهرم فشاری بود بر غرب، درحالی که تیم مذاکرهکننده هستهای قائل به این نبود و آن را تنها مقدمهای برای رفع مشکلات میدانست. به همین دلیل برجام 1 تا 7 را طرحریزی و مطرح کردند.
آقای دکتر روحانی در حالی که هنوز برجام 1 به سرانجام نرسیده، از ورود به برجام 2 سخن میگوید. متأسفانه شاهد بودیم که همه کارها را برخلاف نظر رهبری انجام دادند. رهبرمعظم انقلاب فرمودند که گام به گام قدم بردارید چون قابل پیشبینی بود آمریکا حاضر به برداشتن تحریمها نخواهد بود زیرا دولت ما همه تعهدات خودش را به یکباره انجام داد، قلب رآکتور اراک را برداشت و جایش بتُن ریخت، سانتریفیوژها را کم کرد و... با این وجود چه دلیلی دارد که آمریکا به قولش عمل کند؟
شاید بازی خوردند؟
من موافق نظر شما نیستم.
چرا؟
آقایان وقتی میگویند آمریکا با یک بمب میتواند سیستم دفاعی ما را نابود کند یا صراحتاً میگویند ما برای نظام سلطه تهدید نیستیم، در حقیقت دستها را بالا برده و تسلیم شدند.
مشکل ما اعتماد به آمریکاست. ما در بیانیه الجزایر به آمریکا اعتماد نکردیم و گروگانها را که قرار بود در قبال آزادسازی پولهای ما آزاد شوند در فرودگاه نگه داشتیم تا ده میلیارد دلار پول نقد به حسابهای اروپایی ایران منتقل شد.
نمونه دیگر دستگیری جاسوسهای آمریکایی مانند جیسون رضائیان بود که تا زمانی که یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار نقد در مهر آباد تحویل داده نشد ما آنها را آزاد نکردیم. متأسفانه آقایان برجام مشروطی که رهبری معین کرده بودند اجرا نکردند. یکی از آن شروط آن بود که باید گام به گام توافق اجرایی شود که نشد و حالا باید عزا بگیریم که آمریکا نه پولهای ما را آزاد میکند، نه تحریمها را برمیدارد و نه زمینه فعالیتهای اقتصادی را ایجاد میکند.
در چند روز گذشته نمایندگان مجلس نهم در آخرین روزهای کاری خود، نامهای به رئیس جمهور دادند و از ایشان خواستند تا بدلیل نقض برجام توسط طرف غربی، دولت نیز به اقدام متقابل دست بزند. آیا اگر این اقدام از سوی دولت سربزند، به منزله عقبگرد دولت از مواضعش در سیاست خارجی محسوب نمیشود؟
منطق حکم میکند که دولت آقای روحانی هم به عمل متقابل دست بزند و به قبل از توافق هستهای برگردد اما مسأله این است که این برنامه آقای روحانی نیست زیرا اگر میخواست در این زمینه عمل کند ابتدا اجرای اقتصاد مقاومتی را در دستور کار دولتش قرار میداد، در حالی که عمل و اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی میتواند باعث خودکفایی و استقلال ایران شود. رهبر معظم انقلاب میفرمایند کالاهایی که در کشور تولید میشود از خارج وارد نکنید اما میبینیم که کالاهای وارداتی مصرفی به قدری زیاد شده که کارخانهها و مراکز تولیدی کشور درحال تعطیلی هستند.
من معتقدم دولت شرایط جامعه را به سمتی هدایت میکند که مانند خودش دستهای تسلیم را در برابر دشمن بالا ببرد و سیاست تسلیم را بپذیرد، یعنی موشکها را کنار بگذارد و از مقاومت حمایت نکند، چون شرایط آمریکا این است. وقتی آمریکا میگوید باید برجام در سایر حوزههای اختلاف ایران و غرب هم اجرایی شود منظور همین است. بنابراین این دولت دارد راهی را میرود که مصداق آن شعری است که میگوید: میترسم نرسی به کعبه ای اعرابی/ کاین ره که تو میروی به ترکستان است
خطـری که الان وجــود دارد، حتـی دامــان آنهــا را در انتخابات96 خواهد گرفت. جـای تعجب دارد اگـــر میخواهند در انتخابات 96 موفق شوند و رأی مردم را کسب کنند، باید گشایش اقتصـــادی در کار مـــردم مشاهده شود اما عملاً انجام نمیشود.
به نظر من پروژه این است که مردم به قدری در تنگنای اقتصادی قرار بگیرند تا تسلیم آمریکا شوند.
شما درمقالهای نوشته بودید که « هر تیم مذاکره کنندهای باید از پشت جبهه خود آسوده خاطر باشد و تحت فشار نباشد و با تکیه بر پشتوانه قوی مردمی به پیش برود، در غیر این صورت دچار ضعف شده و نتیجه مطلوب را از مذاکرات به دست نخواهد آورد».
آیا شرایط سیاسی و فضا سازی گروههای سیاسی در داخل باعث شکل گرفتن این توافق که اکنون مورد انتقاد خیلیها از جمله خود شماست، نشده است؟
خیر، رهبرمعظم انقلاب در طول 23 ماه مذاکرات هستهای از تیم مذاکره کننده حمایت کردند، نه از سیاستهایی که آنها دنبال میکردند. رهبرمعظم انقلاب در همان ایام برای تیم مذاکره کننده خطوط قرمزی را ترسیم کردند که باید رعایت میشد اما هیچکدام از آنها رعایت نشد. منتقدان مذاکرات با خود تیم مشکل نداشتند بلکه بر نحوه اجرای برجام و ضعفهایی که وجود داشت انتقاد میکردند. نام منتقدان را دلواپسان گذاشتند که البته رهبری فرمودند دلواپسی که بد نیست و حق دارند که دلواپس باشند و حتی توصیه به پذیرش انتقادات کردند که متأسفانه هیچگاه اجرا نشد، اما در دانشگاهها شو راه انداختند و هیچگاه منتقدان را به جمع خود نپذیرفتند.
ما تیم مذاکره کننده را تضعیف نمیکردیم بلکه به ضعفها و اشکالات کار نقد داشتیم
علت نقدهایی که به تیم مذاکره کننده دارم این است که من در همان کشور تحصیل کردهام و در مذاکرات با آمریکاییها در مسؤولیتهای مختلفی که داشتم، آنها را خوب میشناسم. آمریکاییها واقعا قابل اعتماد نیستند. جنس سیاست آمریکاییها این است که آنها با دست دادن و تلفن زدن با ما رفیق نمیشوند.
هرچند آن روزهای ابتدایی پذیرش آن رافتحالفتوح خواندند اما امروز شاهدیم که چه بر سر ما آمده است و حتی اعضای تیم مذاکرهکننده به هیچ بودن برجام اذعان میکنند.
درحالی که کلیت برجام از طرف نظام و رهبری با شرایطی پذیرفته شده است اکنون با توجه به گذشت مدت زمان زیادی از توافق هستهای آیا وجود اختلافات سیاسی و جناحی و تعمیم آن به مسأله برجام به نفع نظام است؟
تردیدی نیست که برجام شکست خورد و دولت آنچه را میخواست بدست نیاورد. به نظر من دولت و تیم مذاکرهکننده باید اعتراف کند که در مذاکرات شکست خورده و برای آینده و جبران این شکست برنامهریزی کند. جبران آن هم خیلی ساده است.
کافی است با یک اولتیماتوم به آمریکا که اگر ظرف مدت معلوم شده به تعهدات خود عمل نکنند و اموال ایران آزاد نشود و معاملات تجاری با ایران آزاد نشود، ما به نقطه اول باز خواهیم گشت. همچنین شرایط پساتحریم را برای کشور ترسیم کنند.
سیاست و نظام باید براین مدار باشد که بندهای بینالمللی دلار و سوئیفت را دور بزنند و به سمت آسیا حرکت کنند و سیستم جداگانهای را در آسیا به وجود بیاورند که نیازی به دلار نباشد. این کار با همکاری اتحادیه شانگهای و روسیه و هند محقق خواهد شد. در این صورت یک قدرت اقتصادی قوی در آسیا بوجود خواهد آمد که یقیناً در آینده غرب را به سوی شرق خواهد کشاند و آمریکا را منزوی خواهد کرد.
اجرایی شدن پیشنهاد شما در عرصه بینالمللی مستلزم وحدت داخلی است.
اما نرسیدیم، زیرا دولت همچنان بر طبل توخالی برجام میکوبد و میخواهد به مردم القا کند که برجام موفق بوده است. درحالی که تمرکز بر برجام به نفع مردم نیست. در چنین شرایطی منتقدان دولت نمیتوانند با دولت همراهی کنند. باز هم تأکید میکنم تنها راه برونرفت از بنبست برجام «اقتصاد مقاومتی» است.
من همین جا اعلام میکنم اگر دولت در راستای بهبود وضعیت مردم گام بردارد ما هم آمادهایم که با دولت همراهی کنیم تا اقتصاد مقاومتی را اجرا کند.
اما متأسفانه چون منفعت برخی ازرانتخواران در واردات کالا و تجارت خارجی است در مسیر اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی سنگاندازی میکنند.
برای توانمندسازی بدنه نظام چه پیشنهادی به دولتمردان و منتقدان دولت دارید؟
به نظر من باید این تفکر که هرچه هست باید از خارج وارد شود، حذف شود و به توانمندیهای داخلی تکیه شود که مهمترین توانمندی ما مردم هستند.