ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

prof-mohammadi.ir

منوچهر محمدی

منوچهر محمدی

سیاست خارجی دولت انقلابی و تحول خواه سیزدهم

مقدمه:

بعد از گذشت چهل دو سالاز پیروزی انقلاب اسلامی که در این مدت عموماً دولت هایی بر سرکار آمدند که سیاست خارجی خود را بر پایه اصول و مبانی گرایش به غرب قرار داده بودند، برای اولین مرتبه دولتی با رای مردم برسرکار آمده است که سیاست خارجی خود را درچارچوب سیاست خارجی نظام جمهوریاسلامی و به ویژه با تکیه بر اصول و مبانی مطروحه در بند ششم بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری قرار داده است.

این دولت در تبیین سیاست خارجی خود نه تنها به ارائۀ راهبردهای خود درچارچوب موازین مندرج در قانون اساسی و رهنمود های بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی و مقام معظم رهبری اکتفأ ننموده بلکه با توجه به شرایط و اوضاع احوال جهانی و منطقه ای فعلی و در عزیمت از سیاست خارجی دولت سابق، مفاهیم و واژه هایی را به کار گرفته است که در فرهنگ و روابط بین الملل و سیاست خارجی در نوع خود جدید و ابداعی می باشد که ضرورت دارد این مفاهیم و واژه های جدید تعریف و تبیین گردد. در این مقاله، سعی خواهیم کرد این مفاهیم را برای بهره برداری در مراجع دیپلماتیک و جوامع دانشگاهی تئوریزه نماییم.

 

1-سیاست خارجی متوازن(Balanced foreign policy)

 

ریاست جمهوری دولت سیزدهم در اولین سخنرانی خود بعد از ادای سوگند اعلام نمود که «سیاست خارجی موفق سیاست خارجی متوازن خواهد بود.»

 

در تبیین سیاست خارجی متوازن به دو وجه مهم در روابط با دولت های دیگر و نهاد های بین المللی توجه شده است که اولاً در روابط خارجی کشور یا سایر دولت ها نوعی توازن بر قرار خواهد بود بدین ترتیب که هر اندازه دولت های دیگر سیاستی مبتنی بر نزدیکی و یا بعضاً دوری نسبت به جمهوری اسلامی اتخاذ نمایند، جمهوری اسلامی نیز به همان میزان و با همان وزن، روابط خود را با آن دولت ها تنظیم میکند. همانطور که مقام معظم رهبری در ملاقات با هیات دولت سیزدهم در تاریخ ششم شهریور 1400 اظهار داشتند، «نوع رابطه ما با دولتها به نوع رابطه آنها با ما بستگی دارد». به عبارت دیگر نه هیچ نوع زیاده خواهی را از سایرین تحمل کرده و میپذیرد نه خود، زیاده خواهی خواهد کرد، بلکه باید توازنی میان داده ها و دریافتی ها وجود داشته باشد و ثانیاً در روابط خارجی متوازن به ابعاد مختلف روابط توجه خواهد شد بدین ترتیب که ضرورتاً و صرفاً به یک وجه از روابط بسنده ننموده بلکه همۀ ابعاد این روابط را اعم از روابط اقتصادی، فرهنگی سیاسی و امنیتی را ملحوظ میدارد.

 

2-تعامل هوشمند(Smart Engagemen)

 

قبل از از این واژه ای که در روابط خارجی جمهوری اسلامی به ویژه در سند چشم انداز بیست ساله به کاربرده میشد واژه «تعامل سازنده» بود و هریک از دولت ها در گذشته، برداشت های خاص و متفاوتی را از این واژه داشتند و با توجه به نوع روابط خود با سایر کشور ها حدود و ثغور آن را تعیین و از آن را برداشت می کردند. به عنوان مثال دولت سابق تعامل سازنده با جهان را در محدوده گرایش به غرب به ویژه با دولت های سلطه گر آمریکا و سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه می دیدند، و یا اینکه دولت نهم تعامل سازنده را با رویکرد نگاه به شرق تعریف می کرد. و به همین لحاظ دولت سیزدهم واژه جدیدی را در روابط خارجی خود با کلیه بازیگران در صحنه روابط بین الملل تعریف نموده و واژه «تعامل هوشمندانه» را بجای تعامل سازنده بکار گرفته است. واژه هوشمند، (smart)ابتدا توسط ژوزف نای در عنصر قدرت بکارگرفته شده است. تعریفی که او از قدرت هوشمندانه داشت، شامل ترکیبی از قدرت سخت و قدرت نرم می شود.

 

در دولت سیزدهم منظور و مقصود از تعامل هوشمند این است که با درک و شناخت درست از اهداف و انگیزه های طرف مقابل، در تعامل با آنها روش و راهبرد خود را طوری تنظیم نماید که هوشمندانه و با کیاست و تدبیر باشد که فریب نخورد و با تامل و دور اندیشی در مراوده با آنها تصمیم گیری کند و در عقد هر نوع قرار دادی و توافقی، مصالح و منافع ملی کوتاه مدت، میان مدت و طولانی مدت خود را در نظر بگیرد واین چیزی است که مع الاسف در مذاکرات برجام در دولت سابق به علت عجله و..... رعایت نگردید و خسارات جبران ناپذیری به کشور وارد گردید.

 

3-دیپلماسی فعال نه منفعل(proactive nit reactive diplomacy)

 

در این روش، جمهوری اسلامی با توجه به اهدف فراملی وجهانی که دارد باید درصحنه روابط بین الملل دیپلماسی فعال و تاثیر گذاری داشته باشد نه اینکه به صورت غیر فعال و منفعل در صحنه روابط بین الملل حاضر باشد. در عین حال هوشیارانه مراقبت نماید تا قبل از آنکه بازیگران رقیب و بعضاً متخاصم، سیاستی را اعمال و برکشور دیکته کنند که احتمال مسیری بر خلاف مصالح و منافع جمهوری اسلامی باشد، سازوکار لازم را برای خنثی کردن نقشه های دشمنان خود فراهم نماید و به عبارتی دیگر قبل از آنکه آن ها حرکتی را شروع کنند که در جهت خلاف منافع جمهوری اسلامی باشد پیش دستی نمایند و آن را در نطفه خفه کنند.

 

4-برخورد مقتدرانه (Authoritative Approach)

 

جمهوری اسلامی با توجه به مولفه های قدت اعم از قدرت های مادی و معنوی که در اختیار دارد که در کتاب «مولفه های قدرت در جمهوری اسلامی ایران» تشریح شده است بویژه با برخورداری از عنایات الهی و قدرت معنوی در جایگاهی قرار دارد که به عنوان یک ابر قدرت منحصر به فرد میتواند به عنوان بازیگر قدرتمند در تعامل با سایر کشور ها را در صحنه بین الملل ظاهر شود. این جایگاه به دولت جمهوری اسلامی این امکان را میدهد که از موضع قدرت و نه از موضع ضعف، بویژه در برخورد با قدرت های استکباری مواجه شود و از آنها ترس و بیمی به خود راه ندهد، آنطور که در اعزام کشتی حامل بنزین به ونزوئلا و یا لبنان روی داده و تحریم معروف به سزار امریکایی ها را خنثی کرده است.

 

متاسفانه دولت یازدهم و دوازدهم از همان آغاز کار خود بسیار ضعیف و منفعل با مستکبران جهانی مواجه گردید، آنجا که وزیر خارجه وقت علناً اعلام می کند که «امریکا با فشار یک دکمه میتواند سیستم دفاعی مارا نابود کند» و یا رئیس جمهور وقت «امریکا را کدخدای جهان میدانست» و اعلام می کند که همه نیاز های ما اعم از نان، آب، محیط زیست و..... به توافق با آمریکا بستگی دارد. در حالی که برخورد مقتدرانه آنطور باید باشد که امام خمینی فرمود «امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» یا اینکه «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم». ماجرای اسقاط پهپاد گران قیمت آمریکا توسط نیرو های مسلح جمهوری اسلامی و هچنین حمله مقتدرانه به پایگاه امریکایی عین الاسد، به اثبات رساند، که جمهوری اسلامی در جایگاهی والا و مقتدرانه قرار دارد و میتواند این اقتدار را در روابط خارجی خود به منصه ظهور برساند.

 

5-وحدت میدان و دیپلماسی(Unity of Diplomacy and the fields)

 

وزیر امور خارجه سابق در نوار صوتی خود به غلط ادعا می کند که «نوعی دوگانگی میان میدان و دیپلماسی وجود دارد» و به زعم ایشان، دیپلماسی همواره قربانی میدان شده است!! در حالی که میدان و دیپلماسی هم چون دو بال پرنده ای در سیاست خارجی هستند که بدون یکی و با تکیه بر دیگری امکان اوج گیری در صحنه روابط بین الملل و جود نخواهد داشت .در واقع میدان و دیپلماسی مکمل یکدیگر هستند. بویژه میدان میتواند، اهرم های لازم را برای کادر دیپلماتیک فراهم کند که در پیش برد و تحقق اهداف سیاست خارجی هم چون شمشسیر داموکلس مورد استفاده قرار گیرد.

 

میدان و دیپلماسی لازم و ملزوم یک دیگر هستند و همراهی و هم آهنگی میان دیپلماسی و میدان است که میتواند توطئه های دشمن را خنثی نماید. همانطور که در حوادث اخیر در قفقاز جنوبی مشاهده گردید که مانور نظامی خیبر در نزدیکی مرز های شمالی ایران به دیپلمات های ما قدرتی بخشید که بتوانند در روابط دیپلماتیک خود با بازیگران صحنه قفقاز جنوبی اهداف اصولی ومنطقی خود را پیش ببرند. البته باید توجه داشت که منظور از میدان تنها ساز کار نظامی نیست، بلکه عوامل اقتصادی، فرهنگی و امنیتی را هم در برمیگیرد.

 

6-مذاکره برای کسب نتیجه نه مذاکره برای مذاکره

 

دردولت قبلی متاسفانه مذاکراتی با بعضی از دولت ها صورت گرفت، بدون آنکه اهداف مشخص و حصول نتایج معین در راستای تحقق منافع ملی، در نظر گرفته شده باشد. و انتظار میرفت با چانه زنی و حتی التماس و درخواست بتوانند حداقلی از خواسته های خود را تاَمین کنند، که نه تنها نتیجه ای حاصل نگردید بلکه توافقی بنام برجام صورت گرفت که هنوز مرکب این توافق خشک نشده بود که طرف های مقابل حاضر در مذاکره آنرا نقض نموده و تلاشهای هشت ساله به بطالت و خسارت سپری شد، بدون آنکه هیچ عایدی نصیب جمهوری اسلامی شود وصنعت هسته ای کشور هم به تعطیلی کشانده شد.

 

در هر مذاکره ای با بازیگران پرمدعا، اساس را باید بر بی اعتمادی نسبت به آن ها قرار داد و دستور چنین مذاکراتی و خواسته های جمهوری اسلامی به صورت شفاف مطرح گردد و از انجام مذاکرات طولانی خسته کننده و بی نتیجه احتراز گردد و در صورت توافق تضمین های لازم برای اجرای آن اخذ گردد.

 

7- برخورد طلب کارانه نه بدهکارانه با دولتهای سلطه گر غربی

 

در طول تاریخ یک قرن گذشته مظالم زیادی از ناحیه دولت های استکباری و سلطه گر غربی نسبت به ملت ایران صورت گرفته است که در این رابطه، سیاست امپریالیستی انگلیس و امریکا در قبل از انقلاب در تاریخ ثبت شده است و بعد از انقلاب هم این دو دولت باهمراهی آلمان و فرانسه از هیچ توطئه ای علیه جمهوری اسلامی دریغ ننمودند. مخصوصاً در دوران جنگ تحمیلی از هرچه در توشه و توان داشتند در کمک به صدام برای سقوط جمهوری اسلامی کوتاهی نکردند. و جالب اینکه علیرغم بدهکاری هایشان که به جمهوری اسلامی دارند، امروزه همچنان خود را طلبکار دانسته و از موضع بالا برخورد می کنند، در حالیکه باید تاوان مظالم خود را بدهند.

 

جمهوری اسلامی باید به این دولت های غربی تفهیم کند که نه تنها طلب کار نیستند، بلکه بدهی های زیادی به ملت ایران دارند و تازمانی که موضع خود را اصلاح نکنند، توقع برقراری رابطه ای معقول و منصفانه با جمهوری اسلامی ایران نداشته باشند و این سیاستی است که در دولت سیزدهم در پیش گرفته شده است.

 

8-سیاست نگاه به شرق

 

باتوجه به سیاست های خصمانه ای که جهان غرب به رهبری امریکا، نسبت به جمهوری اسلامی روا دانسته اند و تحریم های به زعم خود، شکننده علیه جمهوری اسلامی وضع کرده اند اند طبیعتاً قدرت های اقتصادی و سیاسی در آسیا همچون جمهوری فدراتیو روسیه و جمهوری خلق چین میتوانند شرکای مناسبی برای جمهوری اسلامی باشند. باعنایت به اینکه فصل مشترک این سه کشور، خصومت مستکبران غربی علیه آن کشور ها است موجب نزدیکی آن ها به یکدیگر شده است، و از طرف دیگر از آنجا که هیچ یک از این سه کشور به دنبال سلطه گری بر سایر کشور ها نیستند، بلکه تنها به دنبال منافع ملی خود میباشند، بنابراین اهداف سیاست خارجی آنها نه تنها درتقابل با یکدیگر نیست بلکه مکمل یکدیگر می باشند. لذا می توانند جبهه قدرتمندی را در مقابل زیاده خواهی های سلطه گران غربی شکل بدهند و زمینه لازم را برای شکل دادن یک نظام جدید بین الملل فراهم نمایند. پذیرش جمهوری اسلامی به عضویت دائم در اتحادیه شانگهای وعقد تفاهم نامه ای همکاری دراز مدت میان این سه کشور اماره مناسبی بر شکل گیری این نظام جدید بین الملل ضد سلطه میباشد.

 

در جمع بندی، هدف از این مقاله بازنمودن سر فصل جدیدی در مباحث مربوط به روابط خارجی جمهوری اسلامی برای اندیشمندان و نظریه پردازان دانشگاهی و حوزوی میباشد، امید است که همه علاقه مندان به این حوزه علمی در علوم سیاسی قلم به دست گرفته و نظرات خود را در گسترش تکمیل و تصحیح این مبحث جدید به رشته تحریر در آورند و این مقاله به عنوان فتح بابی در این راستا تلقی گردد.

 

دکتر منوچهر محمدی

 

به نام خدا

راهبرد سیاست خارجی دولت انقلابی و تحول خواه سیزدهم

چکیده

سطح جهانی

1- با توجه به تحولات عظیم و بنیادین در سطح سیاست جهانی که درحال شکل گرفتن می باشد سیاست خارجی جمهوری اسلامی با توجه به این تحولات تنظیم می گردد.

2- نظام سلطه گرانه ی بین الملل غرب محور با توجه به افول وضعف بازیگران اصلی آن (آمریکا، انگلیس، آلمان فرانسه) در حال فروپاشی است و درمقابل این بازیگران جمهوری اسلامی سیاستی از موضع قدرت، تهاجمی وطلبکارانه اتخاذ می نماید.

3- متقابلا نظام جدیدی تحت عنوان نظام بین الملل آسیائی متشکل از سه بازیگر قدرتمند (روسیه، چین و ایران) در حال برآمدن است و جمهوری اسلامی با توجه به اهداف جهانی خود می تواند و باید در تحکیم این نظام جدید نقش محوری و فعالانه ای بر عهده بگیرد.

4- به منظور خنثی سازی حربه ی تحریم دولت های سلطه گرغربی جبهه ای بنام جبهه ضد تحریم مرکب از همه دولت های آسیب دیده از تحریم  غرب شکل داده و با همکاری یکدیگر به مقابله با این حربه تحریم برخیزند.

سطح منطقه ای

1- جهان اسلام: باتوجه به عضویت پنجاه و هفت کشور و جمعیتی معادل دومیلیارد نفر میدان مناسبی برای بازیگری جمهوری اسلامی فراهم می باشد و با توجه به اهداف عالیه نظام جمهوری اسلامی در ایجاد وحدت میان مسلمانان و اسقرار تمدن نوین اسلامی و توسعه جبهه مقاومت از طریق دیپلماسی رسمی، دیپلماسی فرهنگی و حتی دیپلماسی اقتصادی به توسعه روابط خود با این کشور ها در جهان اسلام همت خواهد گماشت.

2- در منطقه ی جنوب غرب آسیا (خاورمیانه) با توجه به موقعیت فوق العاده استثنائی از نظر ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک و جایگاه محوری و مرکزی ایران سیاستی فعالانه بر مبنای تنش زدایی میان کشورها درمنطقه و اخراج نیروهای سلطه گر خارجی اتخاذ می گردد و با نیروی سرافراز قدس درتقویت جبهه مقاومت همکاری و هم افزایی خواهد نمود.

3- در رابطه با همسایگان کشورکه متشکل از پانزده کشور می باشند رابطه ای برادارنه و دوستانه و در جهت تامین نیازهای یکدیگر و با استفاده از امکانات ترانزیتی کشور برقرار و توسعه و تحکیم خواهد نمود.

سطح ملی

1- جمهوری اسلامی به عنوان یک ابرقدرت منحصر به فرد سیاست انفعالی و ذلیلانه دولت های یازدهم و دوازدهم را تبدیل به سیاستی پویا، عزت مندانه و از موضع قدرت تبدیل نموده و با استفاده از اهرم های اقتدار ملی، دیپلماسی فعالانه ای را بر پایه اصول عزت، حکمت و مصلحت در پیش خواهد گرفت.

2- با توجه به اینکه انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است و صدور انقلاب هم جزء لاینفک سیاست های جمهوری اسلامی می باشد دیپلماسی فرهنگی را با همکاری سایرنهاد های ذیربط در کشور توسعه داده و در راستای ایجاد تمدن نوین اسلام گام بر می دارد.

3- با توجه به اصول و در اجرای سیاست های اقتصادی مقاومتی و سیاست اقتصادی درون زا و برونگرا  سیاست خارجی کشور بویژه درحوزه دیپلماسی اقتصادی برهمین پایه شکل داده و روابط بازرگانی و اقتصادی با سایر کشور ها توسعه و تحکیم خواهد بخشید.

4- سیاست مالی و پولی کشور در روابط با سایر کشور بر پایه حذف دلار از روابط مالی بین الملل و استفاده از پول رایج ملی و پا یا پای تنظیم می گردد.

5- به موازات تحولات صدرالاشعار کادر دیپلماتیک وزارت امورخارجه و ساختار آن تحولات لازم یافته و بر این پایه تغییرات ساختاری، پرسنلی و روشی در این وزارت صورت خواهد گرفت

مقدمه

با توجه به سیاست انفعالی، واداده و ذلیلانه دولت های یازدهم و دوازدهم که با سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی که هم در قانون اساسی و هم در رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری تبلور یافته است، فاصله عمیقی داشته و خسارات جبران ناپذیری هم مخصوصا در جریان تعاملات هسته ای بر کشور وارد آورده است، ضرورت دارد که سیاست خارجی دولت انقلابی و تحول خواه سیزدهم همگام و در راستای سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته و در چارچوب اهداف و سیاست های کلی مقام عظمای ولایت مطروحه در منشور گام دوم و در عین حال با توجه به تحولات عظیم و سرنوشت سازی که در اوضاع و احوال جهانی، منطقه ای و ملی صورت گرفته است تنظیم و عزت جمهوری اسلامی را در صحنه ی جهانی و روابط بین الملل به آن بازگرداند.

1. شرایط و اوضاع و احوال جهانی

1-1. جهان سیاست و محورهای قدرت به صورتی شگفت در حال تغییر و دگرگونی است. نظام بین الملل غرب محور با قیمانده از دوران جنگ سرد که سلطه ی کامل بر جهان سیاست داشت نه تنها شکننده و تضعیف گردیده بلکه به اعتراف تحلیل گران و اندیشمندان غربی در حال فروپاشی است.

1-2. رهبری و هدایت این نظام غرب محور را ایالات متحده آمریکا بر عهده داشته است که به مدت بیش از نیم قرن در جهان جولان می داد و به هر طریقی که مایل بود با جنگ و خونریزی و اشغال نظامی یا کودتا سلطه خود را بر بخش مهمی از جهان اعمال می کرد. در حالی که امروزه بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و آن هم به خاطر ضعف های ساختاری در ابعاد، اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی و اخیرا دربرخورد با پدیده ی فراگیر کرونا به عجز و ناتوانی افتاده و به پایان راه خود رسیده و بزودی دچار سرنوشتی خواهد شد که به مراتب بدتر از سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی خواهد شد.

1-3. دولت های غربی استعمارگر دیگر همچون انگلیس، فرانسه و آلمان که هم راستا و به پشتوانه آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم که در حلقه و جزئی از نظام بین الملل غرب محور بوده اند و سیاست خود را به سرنوشت ابرقدرت غربی یعنی آمریکا گره زده بودند به موازات افول آمریکا آن ها هم دیگر قدرت و توان سلطه گری خود را از دست خواهند داد و در نتیجه و از آن جا که بازیگران اصلی نظام بین الملل غرب محور همین دولت های چهارگانه را تشکیل می دادند و با توجه به افول اجتناب ناپذیر آمریکا و ضعف های ساختار این چهار دولت، نظام بین الملل غرب محور به پایان راه خود رسیده و دیگر قدرتی برای سلطه گری و نفوذ در سیاست جهانی نخواهند داشت.

1-4. به موازات افول نظام بین الملل غرب محور و قدرت گرفتن قدرت های بزرگ آسیائی همچون جمهوری فدراتیو روسیه، جمهوری خلق چین و جمهوری اسلامی ایران نظام جدیدی تحت عنوان نظام بین الملل آسیائی بر آمده است که شاکله ی این نظام بین الملل آسیائی را این مثلث قدرت مند تشکیل می دهد و با توجه به نگرانی دولت های غربی و تلاش آن ها به ویژه آمریکا و تلاش در جهت جلوگیری از اقتدار روز افزون این سه بازیگر جدید و پیوندهای آن ها برای مقابله با فشار دولت های سلطه گر غربی، مستحکم تر نموده و آن ها را به یکدیگر نزدیکتر کرده است.

1-5. با توجه به شرایط بالا راهبرد سیاست خارجی دولت انقلابی و تحول خواه سیزدهم بر این پایه استوار خواهد بود که؛

1-5-1. به عکس سیاست انفعالی و دیپلماسی التماسی دولت روحانی در قبال بازیگران اصلی نظام بین الملل غرب محور، سیاستی تهاجمی و طلب کارانه و از موضع قدرت را اتخاذ می نماید.

1-5-2. در تقابل با فشار کشورهای غربی بویژه درمسئله تحریم های اقتصادی و مقابله با این سیاست دولت های غربی جبهه ضد تحریم مرکب از دولت هائی که تحت فشار تحریم ها قرار دارند تشکیل داده، به یاری یک دیگر حربه کهنه و پوسیده در دست دولت های غربی را ناکارآمد نمایند.

1-5-3. جمهوری اسلامی در تحکیم پیوندهای خود با دو بازیگر اصلی نظام بین الملل آسیائی جدید از طریق عقد پیمان های سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی خواهد کوشید تا موجبات اقتدار و تثبیت جایگاه جهانی نظام بین الملل آسیائی را فراهم نمایند و به عنوان بازیگر قدرت مند در ارتقاء نقش بی بدیل خود در تقابل با استکبار جهانی و حمایت از ملت های مستضعف جهان ، اهداف مدون در قانون اساسی راتحقق می بخشد.

1-6. با توجه به این که هیچ یک از بازیگران نظام بین الملل آسیائی همانند نظام بین الملل غرب محور به دنبال سلطه گری بر سایر ملت ها نیستند بلکه منافع خود را در تعامل، تعاون و رابطه دوستانه با سایر دولت ها تعریف کرده اند. فرمول بندی و تدوین قواعد جدیدی در منشور سازمان ملل متحد ضرورت می یابد یا این که برای روابط بین الملل، منشور جدیدی را تدوین نمایند و جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر احکام حیات بخش مکتب اسلام در تدوین این منشور نقش پیشرو و اصلی را بر عهده می گیرد.

1-7. جمهوری اسلامی ایران درعین حال رابطه خود را نه تنها در حوزه دیپلماتیک و رسمی با عموم کشورهای جهان بالاخص با دولت های جهان سوم در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا توسعه بخشیده بلکه از طریق دیپلماسی عمومی با ملت های جهان بویژه در بعد فرهنگی، بصیرت افزایی و آگاهی بخش، توسعه می بخشد.

1-8. با توجه به شرایط موجود در غرب بویژه تضعیف موقعیت جهانی آمریکا و غرب که موجب گسست در سلطه و نفوذ بر کشورهای ضعیف می گردد فرصت و موقعیت طلایی برای جمهوری اسلامی فراهم گردیده تا به مدد این کشورها و نهادهای مرتبط با آنها شتافته و سعی نماید که استقلال و حاکمیت ملی آنها را تقویت و تجربیات خود را در مقابله با مستکبرین به دولتمردان و نخبگان این کشورها منتقل نماید.

1-9. دولتهایی که در سازمان کشورهای غیر متعهد (نم) جمع شده اند اگر چه توانسته اند از الحاق به نهادهای نظامی وابسته به استکبار خود را آزاد کنند در عین حال نتوانسته اند از قید سلطه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این قدرت ها خود را آزاد نمایند. جمهوری اسلامی که در اثر پیروزی انقلاب اسلامی در واقع اولین و تنها کشوری است که توانسته خود را از یوغ سلطه غرب آزاد کند می تواند بعنوان پیشقراول در سیاست ضد استکباری به این سازمان و اعضاء آن جهت داده و به آنها جرأت و شهامت بخشدتا با قدرت در مقابل مستکبران جهانی ایستاده و خود را از سلطه آن ها آزاد نموده و به جبهه ضد استکباری مقاومت ملحق گردند تا در مقابل توطئه های گوناگون غرب بایستند.

چنین شرایطی در سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی هم وجود دارد و جمهوری اسلامی می تواند بر فصل مشترک اسلام و قرآن آنها را در جهت وحدت اسلامی به معنای واقعی و خروج از سلطه استکبار کمک نماید.

1-10. شورای امنیت که تنها نهادی است که قدرت های بزرگ ۵ گانه با داشتن حق وتو بر آن مسلط می باشند در اثر زیاده خواهی های قدرت های غربی شرایط تضاد و مقابله را با روسیه و چین فراهم کرده اند . در نتیجه می توان آن را به نهادی ناکارآمد تبدیل نمود. در عین حال جمهوری اسلامی می تواند با تقویت جایگاه مجمع عمومی این سازمان، اهداف ضد استکباری خود را پیش برده و ترویج نماید.

2. سیاست منطقه ای دولت انقلابی و تحول خواه سیزدهم

منطقه جغرافیایی که جمهوری اسلامی در آن قرار دارد در گذشته و بر اساس سیاست استعمارگرانه اروپائی ها به عنوان خاورمیانه شناخته می شد و به برکت انقلاب اسلامی و گستره نفوذ فرهنگی جمهوری اسلامی به منطقه گسترده تری توسعه یافته در سه سطح «جهان اسلام»،«جنوب غرب آسیا», و «همسایگان جمهوری اسلامی» تقسیم می گردد که برای هر کدام سیاست خاصی اتخاذ می گردد.

2-1. جهان اسلام

از نظر جغرافیائی، جهان اسلام از مالزی و اندونزی در شرق آسیا تا موریتانی در غرب آفریقا و از شمال تا شبه جزیره بالکان و از جنوب تا بخش مهمی از جنوب صحرا در آفریقا و با جمعیتی معادل 2 میلیارد مسلمان (یک چهارم جمعیت دنیا) تشکیل گردیده است و باتوجه به پیوندهای محکم دینی و قرآنی این مردم ودولت های اسلامی، با جمهوری اسلامی حوزه بازیگری قدرتمندانه ای برای جمهوری اسلامی فراهم است و با توجه به سیاست مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی مبنی، بر وحدت جهان اسلام بدون توجه به اختلافات قومی و مذهبی و یا سیاسی، سیاست تقریب مذاهب را در پیش گرفته و پیوند های خود را هم با دولت های اسلامی وهم با ملت های جهان اسلام با همکاری نهادهای مرتبط دیگر از جمله مجمع جهانی تقریب مذاهب و سازمان فرهنگ و ارتباط اسلامی فعالانه به پیش ببرد ونمایندگی های جمهوری اسلامی ایران،در این کشورها در اجرای همین اهداف تجهیز و تقویت می گردد.

2-2. منطقه جنوب غرب آسیا

این منطقه که نه تنها از لحاظ ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک بلکه مهمتر از آن از لحاظ ژئواکونومیک مهمترین و حساس ترین منطقه از مناطق جغرافیایی جهان می باشد و در واقع بنام «هارتلند جهان» معروف است و جمهوری اسلامی در مرکزیت آن قرار دارد و بیشتر درگیری ها و منازعات نیم قرن اخیر در این منطقه حساس اتفاق افتاده و توجه همه قدرت های جهانی به آن جلب گردیده است و به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که بنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر تقابل با سلطه گران جهانی قرار گرفته است، شاهد جنگ های متعددی در آن، چه به صورت مستقیم و چه به صورت نیابتی بوده ایم که یک طرف آن آمریکا و متحدانش در اروپا و بعضی دولت های عربی تحت سلطه غرب بوده اند و یک طرف آن جمهوری اسلامی و نیروهای مقاومت در منطقه می باشند.

در مجموع با توجه به شکست و ناکامی آمریکا و دنیای غرب در این منطقه، از درون خاکستر این جنگ ها، قدرت های مردمی منطقه ای تحت نام جبهه مقاومت سر بلند کرده اند و می روند که به عنوان پیشقراول در وحدت جهان اسلام قدرت تاریخی آن را باز یابند.

در این منطقه علاوه برسیاست تنش زدایی با دولت های منطقه، راهبرد جمهوری اسلامی بر دو اصل پی ریزی می گردد. اصل اول: تقویت و توسعه جبهه مقاومت با همکاری و هم افزایی با نیروی قدس متشکل از نیروهای مردمی، در تقابل با نفوذ سلطه گران غربی و همچنین درتقابل با رژیم صهیونیستیِ اشغالگر فلسطین. اصل دوم: اخراج سلطه گران و کاهش نفوذ بیگانگان سلطه گر از این منطقه، واتخاذ سیاست برادرانه و تعامل گرایانه با بیشتر دولت های این کشورها.

2-3. کشورهای همسایه جمهوری اسلامی

با توجه به این که جمهوری اسلامی هم از لحاظ ژئواستراتژیک، ژئوپلتیک و ژئواکونومیک در جایگاه ویژه ای قرار دارد و در همسایگی آن 15 کشور و جمعیتی معادل 600 میلیون نفر تشکیل می گردد و اغلب این کشور ها از نظر موقعیت ایران دردسترسی به آب های آزاد به راه های ترانزیت جمهوری اسلامی نیازمند می باشند، روابط با این همسایگان نه تنها بر اساس حُسن همجواری خواهد بود، بلکه گسترش و توسعه این روابط در ابعاد مختلف از مهم ترین راهبردهای جمهوری اسلامی می باشد و تلاش می گردد که حداکثر بهره برداری در توسعه روابط و تامین نیازهای یک دیگر انجام گیرد و با حل مشکلات آن ها جلوی نفوذ قدرت های بیگانه را بگیرد.

3- سطح ملی

ایران اسلامی که توانست به برکت انقلاب اسلامی مجددا با بازگشت به اسلام و با تكيه بر عنایات الهی نظام قدرتمند جمهوری اسلامی را تحت زعامت ولایت فقیه تأسیس نموده و علیرغم همه توطئه های گوناگون اعم از جنگ های سخت دهه اول انقلاب و جنگ نرم بیست ساله که منتهی به فتنه ۸۸ گردید و همچنین توطئه نفوذ در ساختار کشور، با حضور شایسته و به هنگام امت حزب الله در صحنه و رهبری های هوشمندانه و قدرت مندانه امام بزرگوار و جانشین شایسته ایشان، همه این توطئه ها خنثی گردیده و پیروزی های عظیم فرامرزی حاصل نموده است به طوری که امروز جمهوری اسلامی به اعتراف دوست و دشمن و همه تحلیل گران جهانی به عنوان یک قدرت مستقل و برتر جهانی به رسمیت شناخته شده است. این نظام توانسته است قطب جدیدی را شکل داده که با تأییدات خداوند متعال در شرایطی است که می تواند رهبری ملت های مستضعف جهان را بر عهده گرفته و آنچنان نفوذ فرهنگی و شایسته ای را در اقصی نقاط جهان پیدا کند که نه تنها حرف اول را در منطقه بزند، بلکه قدرت های دیگر جهانی همچون روسیه فدراتیو و جمهوری خلق چین برای حضور در منطقه، به تایید و همراهی جمهوری اسلامی نیازمند شده است و قدرت های غربی نیز از این توسعه نفوذ و قدرت دفاعی و بازدارندگی کشور، دچار وحشت و ترس گردیده اند.

اگر چه دولت یازدهم با سیاست منفعلانه و ذلیلانه خود و عقد قراردادهای خسارت بار همچون برجام، FATFو IPCو ... سعی کرد در این کشور انقلابی، باز گشت غرب را تسهیل نماید، با این وجود، نتوانست تأثیری در افزایش اقتدار نظامی، سیاسی و فرهنگی کشور بر جای گذارد. با توجه به شرایط مساعد جهانی، منطقه ای و ملی که مذکور افتاد، راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی درسطح ملی متناسب با شرایط موجود تبیین و ارائه می گردد:

3-1. جمهوری اسلامی باید در رابطه و تعامل با سایر کشور ها و ملت ها نه از موضع ضعف و انفعال بلکه از موضع قدرت و به عنوان دولت و نظامی مقتدر و با ثبات در ابعاد نظامی، سیاسی و فرهنگی در صحنه بین الملل ظاهر گردیده به طوری که با توجه به توانمندی های بالقوه و بالفعلی که دارد نه تنها نیازمند و محتاج دیگران نباشد، بلکه آماده کمک به سایرجوامع و ملت ها هم باشد.

3-2. بنا بر آیه شریفه «أشداء على الکفار رحماء بينهم» در مقابل مستکبرین عالم که عموما در جهان غرب حضور دارند و به ویژه با ضعف های بنیادینی که چند سالی است دچار شده اند، ولی همچنان متكبرانه مدعی رهبری جهان هستند، از موضع قدرت برخورد نموده. و به قول مقام معظم رهبری سیاستی هجومی را در پیش گرفته وبه عبارتی دیگر نه از جایگاه «متهم» بلکه از جایگاه «مدعی» در رابطه با موضوعات مورد مناقشه همچون حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و سلاح های کشتار جمعی و ... برخورد خواهد نمود. بدون تردید این سیاست «تهاجمی و طلبکارانه» نهایتا آنها را از جایگاه رهبری و داوری خودساخته پایین آورده و خواهند پذیرفت که با جمهوری اسلامی نه از موضع «نخوت»، بلکه از موضع «ضعف و نیاز» برخورد نمایند.

3-3- از تحریم های ایجاد شده و تحریم هایی که در آینده نیز اعمال خواهد شد، نه تنها هراسی به خود راه نداده بلکه آنها را تبدیل به فرصت نموده و از آنها استقبال گردد و با توانمندی هایی که در کشور موجود است کلیه بندهای وابستگی با غرب را قطع نمود و این کاری است شدنی که هم موجب تولید کار برای جوانان نخبه ما در کشور خواهد شد و هم بر اقتدار ملی خواهد افزود.

3-4. جمهوری اسلامی باید تلاش کند در همه کشور ها و جوامع دیگر حضور داشته و با دولت ها و ملت ها ارتباط و تماس دائم برقرار نماید مگر دولت هایی که مورد شناسایی نیستند و یا با جمهوری اسلامی خصومت بی پایان دارند. حضور و ارتباط ما در سایر کشورها موجب می گردد تا پیام اسلام و انقلاب اسلامی بهتر به اطلاع مردم آن سامان برسد.

3-5. دیپلماسی عمومی که در واقع کانال مهمی برای صدور انقلاب اسلامی می باشد باید به طرق مختلف توسعه یافته و فعال گردد. این امر ضرورتا نه از طریق دیپلمات های وزارت امور خارجه بلکه با بهره برداری از نهادهای مردمی همچون دانشگاهیان، پزشکان، فرهنگیان و حتی نهادهای علاقه مند به جمهوری اسلامی در سایر کشور ها به ویژه استفاده بهینه از فضای مجازی می تواند تحقق یابد.

3-6. با توجه به بیداری بسیاری از ملل مستضعف و دولت های برخاسته از این ملت ها در تقابل با استکبار جهانی، جبهه مقاومت باید از منطقه فراتر رفته و حتی دولت های مردمی و انقلابی سایر کشور ها را همچون کشورهای انقلابی در امریکای لاتین، افریقا و آسیا را در بر بگیرد و رسما به عنوان جبهه جهانی مقاومت متشکل از دولت ها و نهادهای ضد استکباری اعلام موجودیت کند.

3-7. با توجه به سیاست های اقتصاد مقاومتی بویژه توسعه اقتصادی که متکی بر سیاست درون زا و برون گرا می باشد. دیپلماسی اقتصادی فعالانه ای در اجرای این سیاست شکل داده و رابطه اقتصادی و تجاری با سایر دولت ها تنظیم خواهد گردید و نمایندگی های جمهوری اسلامی در خارج بویژه از نظر رایزنی های بازرگانی و اقتصادی تجهیز می گردد.

3-8. سیاست خارجی دولت سیزدهم باید فعالانه و با رویکردی جدید به جانب شرق روی آورده و انسجام و همگرایی که هم اکنون در آسیا در قالب پیمان شانگهای و در جهان بنام بریکس (اقتصادهای نوظهور) به وجود آمده وارد شود و یک نظام جدیدی از لحاظ مالی و بانکی و ارز معتبر جهانی تعریف نموده تا سیطره دلار و نظام های مالی و بانکی غرب را به چالش کشانده و نظام جدید مالی به دنیا معرفی نمود.

3-9. با توجه به افول وضعف دولت های سلطه گر غربی، موقعیت مناسبی فراهم گردیده است تا با دولت های کوچکتر اروپایی هم چون یونان، هلند، اسپانیا و ... رابطه دو جانبه و مستقلی برقرار نمود به طوری که بتوان از امکانات و نیازمندی های آنها یک رابطه پایاپای تجاری فارغ از نفوذ دولت های سلطه گر ایجاد نمود.

3-10.با توجه به شکست و ناکامی قابل پیش بینی دولت یازدهم و دوازدهم در سیاست هسته ای آن و مذاکرات منجر به امضاء برجام نافرجام و عدم رعایت خطوط قرمز ترسیم شده از سوی مقام معظم رهبری و خروج دولت آمریکا از برجام، فرصت و موقعیتی مناسب برای جمهوری اسلامی فراهم گردید تا خود را از قید تعهدات یکجانبه در همان برجام آزاد نموده و به توسعه و ارتقاء صنعت هسته ای صلح آمیز خود ادامه دهد. مصوبه قانونی مجلس شورای اسلامی و سیاست روشن و شفاف مقام معظم رهبری مبنی بر ارائه پیش شرط لغو کلیه تحریم ها توسط آمریکا و راستی آزمایی، راه را بر آمریکا و دولت های عضو برجام بسته و همین سیاست توسط دولت جدید انقلابی و تحول خواه دنبال خواهد شد.

4- تحول ساختاری و پرسنلی در وزارت امورخارجه

به موازات تغییر در راهبردها و جهت گیری جدید در سیاست خارجی جمهوری اسلامی به سمت یک تحول انقلابی، در ساختار و نیروی انسانی موجود در دستگاه دیپلماسی نیز تغییرات و تحولات اساسی صورت می گیرد.

4-1- تغییرات ساختاری

بخش آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه از ساختار اداری وزارت تفکیک گردیده و همانند سایر کشورها در نهادی علمی و تحقیقاتی که سرویس دهنده به وزارت باشد متمرکز می گردد. خوشبختانه سازو کار چنین نهادی تحت عنوان «دانشگاه علوم دیپلماتیک» از تصویب شورای عالی گسترش وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری گذشته و آن را احياء و اجرایی نموده و کلیه نهادهای آموزشی و پژوهشی وزارت در آن متمرکزمی گردد.

4-1-1. معاونت های موجود در وزارت که عموما به صورت منطقه ای و جغرافیایی تقسیم و تفکیک شده است از تقسیم جغرافیایی و جزیره ای خارج کرده و به صورت تخصصی تبدیل می شوند. معاونت های جدیدی که پیشنهاد می گردد، تحت عنوان معاونت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دیپلماسی عمومی، حقوقی، کنسولی و امور مجلس و اجرایی یا اداری و مالی می باشد. درعین حال مأموریت مدیران کل در هر معاونت با تقسیم بندی حوزه های جغرافیایی مشخص گردند.

4-1-2. باید تلاش نمود که سفارت خانه های جمهوری اسلامی در عموم کشورها فعال ترشده و حتی با حضور یک نفر فعال باشد و جمهوری اسلامی را نمایندگی کنند. و سفرای اعزامی بر اساس باورهای دینی، انقلابی و سیاسی هم آهنگ با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی انتخاب گردند.

4-1-3. تشکیل شورای راهبردی سیاست خارجی: به منظور بررسی مستمر تحولات سیاسی- اجتماعی و نظامی جهان و تأثیرات آن بر راهبردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی، یک شورای مشورتی تحت عنوان شورای راهبردی سیاست خارجی متشکل از مسؤلین رده بالا در وزارت امور خارجه و صاحب نظران و اندیشمندان در دانشگاه ها و مراکز علمی ایجاد و گزارشات آن برای مقامات ارشد جمهوری اسلامی ارسال گردد.

4-2- پرسنلی

4-2-1. متأسفانه بدنه پرسنلی وزارت امور خارجه در حال حاضر بدنه ای سست، کم انگیزه و محتاط می باشد که در طول این ۳۸ سال بعد از انقلاب اسلامی حالتی بوروکراتیک و اداری بخود گرفته است که باید تلاش نمود تا روحیه انقلابی و جهادی در آنها دمیده و اساس تکلیف مداری و وظیفه انقلابی، عبادی و الهی را در همه سطوح آن تقویت نمود.

4-2-2. باید اصل شایسته سالاری و به ویژه بر پایه تعهد و تخصص را اساس رشد و پیشرفت کارکنان وزارت قرار داده و این اصل جایگزین باند بازی و توصیه گرایی گردد و این مهم ملاک قبول مسؤليت ها و اعزام به مأموریت های خارج از کشور باشد.

4-2-3. در راستای اجرایی نمودن سیاست های نظام در حوزه اقتصاد مقاومتی باید نه تنها از بریز و بپاش های موجود در وزارت خود داری نمود بلکه نوعی همسان سازی میان ضوابط مالی با سایر وزارت خانه های کشور ایجاد نمود و حتی الامکان از مصرف ارزهای خارجی به ویژه دلار در پرداخت حقوق و مزایا و فوق العاده های مأموریت احتراز نمود.

4-2-4. قانون تشکیل وزارت امور خارجه باید مورد بازنگری قرار گرفته و از موادی که می توانست تحت عنوان ضوابط و آیین نامه ها با مصوبه هیأت وزیران بیاید از آن حذف نمود بطوری که دست و پای دولت را در تغییر و اصلاح و روزآمد کردن آن ضوابط و مقررات بسته نباشد.

4-2-5. سفارت خانه ها برای حراست و رفاه و حفظ امنیت و باورهای کارکنان و خانواده های اعزامی به خارج از کشور از خطرات و آسیب های موجود در هر سفارت خانه ای تا آنجا که مقدور است مجتمع مسکونی و رفاهی و آموزشی برای فرزندان کارکنان حتى الامكان نزدیک به سفارت تهیه و به صورت خانه های سازمانی در اختیار کارکنان و دیپلمات های آن سفارت قرار گیرد تا از آثار بد آموزی فرهنگی ، اخلاقی و امنیتی در دوره مأموریت مصون و محفوظ بمانند.

4-2-6. به منظور دمیدن روحیه انقلابی و جهادی در کارکنان و دیپلمات های وزارت ضرورت دارد که نه تنها دوره های باز آموزی و آموزشی برای آنها برقرار گردد بلکه فضاهای موجود در نهادهای مرتبط با وزارت امور خارجه از حالت اداری خشک در آمده و جوی انقلابی و جهادی را بر آن حاکم نمود.

4-2-7. با سازمان های فعال در حوزه روابط بین الملل همچون سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، اهل البيت، تقریب مذاهب و ... هماهنگی های لازم را به عمل آورده و آنها را در مأموریت هایشان و در راستای سیاست های نظام به ویژه در دیپلماسی عمومی یاری نمود. .

4-2-8 . رایزنان و و ابسته های اعزامی از نهادهای دیگر همچون رایزن های علمی، فرهنگی، بازرگانی، نظامی و اطلاعاتی و ... در هر سفارتخانه تحت مدیریت کلان سفير جمهوری اسلامی قرار گیرد و در عین حال که امور خود را انجام می دهند و رابطه خود را با نهاد های مرتبط خود در مرکز حفظ می کنند سفير ضمن نظارت و بهره برداری از موقعیت و تخصص ایشان از دوباره کاری و موازی کاری هم جلو گیری نماید.

4-2-9. در فضای مجازی که امروزه جای رسانه های مکتوب و دیداری و شنیداری را گرفته باید بسیار فعال وارد شده و این یک فرصت استثنایی است که نه تنها انحصار رسانه ای غربی - صهیونیستی را شکسته بلکه با هزینه ای ناچیز میتوان دیپلماسی رسانه ای را تقویت نموده و گسترش داد.

4-2-10. نمایندگی های جمهوری اسلامی باید با ایرانی های مقیم خارج از کشور از هر گروه و فرقه ای که باشند ارتباط برقرار نموده و خود را مسئول و متولی رسیدگی به مسائل و مشکلات آنها بداند و سفیر باید در این رابطه وقت گذارده و با تک تک آنها و خانواده هایشان تماس برقرار نماید و در جذب آنها به کشور و انقلاب کوشا باشد.

چکیده

انقلاب اسلامی بیش از آن که انقلابی سیاسی یا اقتصادی باشد انقلابی فرهنگی بوده است و خاستگاه و اهداف آن در بازگشت به تمدن شکوهمند اسلامی می باشد که بمدت هزار سال در قرون وسطی برتمام جهان سایه افکنده بود، بدیهی است چنین تمدن نوینی با تمدن حاکم بر جهان امروز که همانا تمدن مادی گرایانه غرب می باشد به چالش برخاسته و تعارضات بی پایانی همچون جنگ های صلیبی در قرون وسطی واحتمالا بصورت جنگ نرم میان این دو تمدن متعارض قابل پیش بینی می باشد.

دراین مقاله سعی گردیده است ضمن تعریف و تبیین تمدن نویناسلامی، الگوی سیاست خارجی تمدن ساز را تبیین نموده و راهبرد های متناسب برای سیاست خارجی تمدن ساز ارائه شود. به عقیده نگارنده، کانال مناسب برای ارائه تمدن نوین اسلامی به جهان بشریت، بویژه مسلمانان جهان که در واقع حامل این تمدن نوین خواهند بود، دیپلماسی عمومی میباشد که بمراتب بیش از دیپلماسی رسمی و یا دیپلماسی رده ی دو مورد بهره برداری قرار می گیرد.

اگر چه دیپلماسی عمومی بطور عمده در نقش دیپلماسی فرهنگی می تواند مورد استفاده قرار گیرد که خود عنصر تمدن ساز است، ولی به این معنا نیست که سایر رشته های دیپلماسی عمومی أعم از دیپلماسی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی وحتی پزشکی و صنعتی هم مستثنا، باشد چرا که تکیه اصلی تمدن نوین اسلام بر پایه سبک زندگی اسلامی و پیشرفت های علمی در همه ابعاد تبلور می یابد.

کلیدواژگان:انقلاب اسلامی-تمدن نوین اسلامی-دیپلماسی عمومی- الگوی سیاست خارجی تمدن ساز

مقدمه:

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، سرآغاز یک نهضت ضداستکباری در دنیا بوده است. انقلابی که در دوران جنگ سرد و پس از جنگ جهانی دوم، میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی [سابق]،صورت گرفت که ضمن بازگشت به دین و ارزشهای اسلام ناب محمدی (ص)، زمینه های «تمدن سازی نوین اسلامی» را فراهم آورده است. انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب فرهنگی، تحولات عمیقی را در عرصه های نظری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، در میان ملت های مسلمان و غیرمسلمان ایجاد کرد و با درون مایه عقلی، فلسفی، معنوی، اجتهادی و نوآورانه، اصول اسلام ناب را در کلیه امور فردی و اجتماعی زندگی انسان به کار گرفته است.

انقلاب اسلامی نه تنها نظام تمدنی غرب مادی گرا را در اوج حاکمیت مدرنیته به چالش کشید و باتکیه بر معنویات و امدادهای الهی شکل گرفت، بلکه پایانی شد بر تمدن سکولار و مادی گرایانه سیصد ساله غرب و آغازی شد بر بازگشت جهان به دوران شکوفایی و عظمت تمدن هزار ساله اسلامی که هم رفاه مادی و هم تعالی معنوی را برای بشریت به ارمغان می آورد.

اگر تبدیل دوران تمدن هلنیک (یونانی) به تمدن اسلامی که با ظهور و بعثت پیامبراعظم محمد ابن عبدالله(ص)در سال 610 میلادی را پیچ اول تاریخ تمدن بشری بدانیم و عهدنامه وستفالیا در سال 1648 میلادی را که با افول تمدن اسلامی و ظهور تمدن مادیگرایانه غرب پیچ دوم تاریخ بشماریم یقیناٌ پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را که با قیام عمومی توده های ملت ایران به رهبری پیامبرگونه امام خمینی (ره) و با تکیه بر تعالیم اسلام ناب محمدی(ص) به وقوع پیوست باید پیچ سوم تاریخ تمدن بدانیم که نوید ظهور تمدنی جدید را تحت عنوان تمدن نوین اسلامی به جامعه بشری داده است.

اگر چه انقلاب اسلامی در سال 1357 هجری شمسی در ایران رخ داده است ولی اهداف و نگرش انقلاب اسلامی، جهانی بوده و نجات همه جهان بشریت را از سلطه تمدن مادی و سلطه گرایانه ی غربی که جز استعمار، امپریالیزم وفلاکت و بدبختی برای توده های مردم و جوامع بشری به ارمغان نیاورده بود مدنظر داشته و در عین حال تمدنی جدید را تحت عنوان «تمدن نوین اسلامی»،به دنیا عرضه کرده است که هدف آن آزادی مستضعفین جهان از همه قیود ظالمانه ، سلطه گرانه و استعمار گرایانه تمدن غرب میباشد و به همین جهت، سیاست خارجی جمهوری اسلامی که به عنوان دریچه ای انقلاب اسلامی را بر روی جهان بشریت می گشاید قاعدتا باید الگویی از یک سیاست خارجی تمدن ساز باشد تا این تمدن نوین اسلامی را به جهان بشریت به نحو مطلوب معرفی نماید که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت.

1- تمدن در بستر تعاریف اصطلاحی

در ادبیات فارسی ، تمدن به معنای «همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی، اقتصادی، دینی، سیاسی و ... می باشد و در جای دیگر، تمدن به مفهوم خو گرفتن با اخلاق و آداب شهریان» نیز آمده است (محمد، معین ، 1386 ،ج3 : 1139)

تعاریف اصطلاحی تمدن نیز متعدد است. (به دلیل توجه به ابعاد مختلف تمدنی در تعاریف و گزینش رویکردهای مختلف تعریفی) برخی آن را اجتماع انسان و تعاون و مشارکت آنها در به دست آوردن غذا، لباس و مسکن معنا کرده اند. برخی دیگر بر این عقیده اند که، تمدن محصول تلاش جمعی بشر برای طی کردن مراحل تکامل اجتماعی و رسیدن به مرحله عالی آن، یعنی زندگی شهری است که با بهره گیری از خرد و دانش می توان به سوی متمدن شدن گام برداشت.«ساموئل هانتینگتون» تمدن را بالاترین گروه بندی فرهنگی و گسترده ترین سطح هویت فرهنگی به شمار می آورد. (هانتینگتون ، ساموئل،1374، 47)

«هنری لوکاس»، تمدن را پدیده ای به هم تنیده می داند، که همه رویدادهای اجتماعی،اقتصادی، سیاسی و حتی هنر و ادبیات را دربر می گیرد.(هنری،لوکاس، 1394، ج1 : 11) از سوی دیگر مورخ معروف، «آرنولد توين بی» معتقد است: تمدن، حاصل نبوغ اقلیت مبتکر و نوآور است، یعنی طبقه ممتازی در جامعه که واجد نبوغ ابتکار و نوآوری است و در اثر تحولات و سیر تکامل جامعه، تمدن را پدیدار می نماید. ( آرنولد، توین بی ، 1393 : 154)

2- تمدن نوین اسلامی

تمدن اسلامی، تمدنی است که همه مؤلفه های آن مبتنی بر آموزه های اسلام ناب است و برخوردار از ویژگی هایی است که در چارچوب آموزه های قرآنی و متکی بر سنت نبوی و ادامه دهندگان راه پیامبر اعظم (ص) است و مؤلفه های آن: دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین و مقررات اسلامی و است و همبستگی ملی، امنیت و آرامش، تحمل و بردباری، حفظ وحدت و یکپارچگی، خردورزی، رعایت حقوق مظلومان و از عوامل و عناصر تمدن اسلامی است. رسیدن به هویت حقیقی تمدن اسلامی و احیای آن و رسیدن به تمدن نوین اسلامی مستلزم آگاهی از ظرفیت های موجود در جهان اسلام است که از مهم ترین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- موقعیت راهبردی جغرافیایی کشورهای اسلامی۲- ظرفیت های فرهنگی جهان اسلام۳- منابع زیرزمینی و نیروی انسانی کشورها و جوامع اسلامی۴- سرمایه های فرهنگی و معنوی جهان اسلام (قرآن کریم، قبله مشترک، مساجد، آداب و مناسک مشترک، تاریخ و آرمانهای مشترک و)

3- تمدن اسلامیاز دیدگاه امام خمینی(ره)

درمجموعه بیست ویک جلدی صحیفه امام خمینی واژه تمدن صدوپنجاه و دو بار و واژه متمدن بیست و پنج بار بکار رفته است و با کنکاش برمجموعه بیانات ایشان در مورد تمدن، چهارمقوله را می توان از یکدیگر تفکیک نمود. اولا تمدن وشاخصه های آن دوم نقد تمدن غربی سوم نقد تمدن شاهنشاهی و چهارم تعریف تمدن اسلامی؛

از دیدگاه حضرت امام تمدن همان رشد اقتصادی سیاسی و اجتماعی است اما تمدنی را مفید و سازنده می داند که بر اساس مبانی دینی شکل گرفته باشد و از این رو نهضت و انقلاب اسلامی را در ایران به مصداق واقعی عرضه تمدن اسلامی به دنیا معرفی می کند و اصل صدور انقلاب را که حضرت امام بر آن تاکید داشت، درواقع صدور ارزش های دینی و معنوی و تمدنی انقلاب اسلامی به دنیا می باشد. از دیدگاه امام خمینی(ره) هر تمدنی که ظهور می کند باید از توانایی لازم برای سوق دادن بشریت به سوی تعالی مادی و معنوی برخوردار باشد. تمدن ها باید نیازهای فردی و اجتماعی جوامع بشری را رفع و درصدد رشد و تعالی او باشد چرا که انسان موجودی به شمار می رود که هم جنبه مادی و هم جنبه معنوی دارد و تمدن اسلامی از هر دو جنبه به خوبی برخوردار می باشد.

4- تمدن نوین اسلامی از دیدگاه امام خامنه ای

هدف نهائی انقلاب (اسلامی)، ایجاد تمدّن نوین اسلامی است . مردم دنبال این هستند که تمدّن نوین اسلامی را تشکیل بدهند و به وجود بیاورند؛( بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۹۹/۰۳/۱۴). امروز هدف هر مسلمان بایستی ایجاد تمدّن نوین اسلامی باشد؛ ( بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۹8/۰۶/۲۷) آنهایی که در رده بالاترند باید دست کسانی را که پایین‌تر هستند بگیرند که؛ این یک مرحله‌ای از وحدت است. مرحله‌ی بالاتر هم این است که همه‌ی دنیای اسلام در جهت رسیدن به تمدّن نوین اسلامی متّحد بشوند. این چیزی است که جمهوری اسلامی به عنوان هدف غایی قرار داده است یعنی: رسیدن به تمدّن اسلامی.

در تمدّن نوین اسلامی، معنویّت در کنار مادّیّت، عروج اخلاقی و معنوی و روحی و تضرّع و خشوع، در کنار پیشرفت زندگی مادّی است (بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۹۸/۰۴/۱۲)ما تمدّن نوین اسلامی را برپا كنیم و دنیایی بسازیم كه سرشار از معنویّت باشد و با كمك معنویّت و هدایت معنویّت راه برود(بیانات مقام معظم رهبری۱۳۹۲/۰۹/۱۹)

موضوع «بیداری اسلامی» پدیده‌‌ی شگرفی است كه اگر باذن الله سالم بماند و ادامه یابد، قادر خواهد بود سربرآوردنِ تمدن‌‌اسلامی را در چشم‌‌اندازی نه چندان دوردست، برای امت اسلامی و آنگاه برای جهان بشریت رقم زند (بیانات مقام معظم رهبری۱۳۹۲/۰۲/۰۹)

تمدن اسلامی با شاخصه‌‌های ایمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشه‌‌ی پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامی و به همه‌‌ی بشریت هدیه دهد و نقطه‌‌ی رهائی از جهان‌‌بینی مادی و ظالمانه و اخلاقِ به لجن كشیده‌‌ای كه اركان تمدن امروزیِ غربند، باشد (بیانات مقام معظم رهبری۱۳۹۲/۰۲/۰۹)

در دیدگاه آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) تشکیل تمدن نوین اسلامی به عنوان آرمان انقلاب اسلامی مستلزم شکل گیری فرآیند پنج مرحله ای تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی (انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی) است.

انقلاب اسلامی عامل مهم تجدید حیات تمدن اسلامی محسوب می شود. رهبر انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) در این زمینه می فرمایند: «پیام بزرگ و مهم انقلاب ما برای امت اسلامی و جوامع و ملت‌های مسلمان، عبارت از (احیای هویت اسلامی، بازگشت به اسلام، بیداری مسلمانان و بازگشت به نهضت اسلامی) این، پیام بزرگ انقلاب ما به ملت‌های مسلمان است که امام و پیشوای بزرگ این راه و معلم بزرگ این خط و مکتب بود) (بیانات مقام معظم رهبری 14/3/1374)

مقام معظم رهبری همواره تاکید داشتند که هدف ملت ایران و انقلاب اسلامی ایجاد یک تمدن نوین اسلامی بوده است؛ تمدن اسلامی به معنای پیشرفت همه جانبه. (بیانات مقام معظم رهبری 23/7/1391)که در یک تقسیم بندی کلان چنین تمدنی را به دو بخش سخت افزاری و نرم افزاری دسته بندی می کنند.

ایشان معتقدند مولفه حقیقی همه تمدن ها بخش نرم افزاری آنهاست. این مولفه شامل خرده عناصری است که متن زندگی جامعه متمدن را تشکیل می دهد که ایشان نام سبک زندگی» بر آن می گذارند. با مطالعه مفهوم سبک زندگی در می یابیم که این اصطلاح نام دیگر برای واژه فرهنگ است. زیرا از نظر مقام معظم رهبری این بخش دربرگیرنده تمام الگوی رفتاری و ارتباطی ما در حوزه های مختلف اجتماع اعم از نهاد خانواده، سیاست، دوستانه جامعه، اقتصاد و ... می باشد. (بیانات مقام معظم رهبری23/7/1391)

بنابراین از نگاه مقام معظم رهبری عنصر اساسی هر تمدنی از جمله تمدن اسلامی فرهنگ است. زیرا این فرهنگ است که همه روابط نظام تمدنی را شکل می دهد، ارزش ها را تعیین می کند و جایگاه تمدنی یک خرده نظام را در مقایسه با دیگر خرده نظام هامشخص می سازد.

مهم ترین راهکارهای تحقق تمدن نوین اسلامی از منظر ایشان عبارتند از؛ اعتقاد حقیقی به توانایی های بومی، حفظ وحدت امت اسلامی، مجاهدت دائمی، تلاش برای تحقق سلوک عملی اسلامی، تقلیدگریزی، ایمان به خدا، و دشمن شناسی است.

در اندیشه مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی، گامی در راستای تشکیل تمدن نوین اسلامی است و بیداری اسلامی نیز به تبع آن گامی مهم به سمت تمدن اسلامی است. ایشان با اشاره به شرایط کشورهایی که درگیر بیداری اسلامی هستند یادآوری می کنند شرائط گیتی حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخی بسیار مهم است. انتظار می رود که نظمی نوین در حال تولد یافتن باشد. چشم انداز تحولات جهانی، نویدبخش یک نام چند وجهی است که در آن، قطب های سنتی قدرت جای خود را به مجموعه ای از کشورها و فرهنگها و تمدن های متنوع و با خاستگاه های گوناگون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی می دهند. اتفاقات شگرفی که در سه دهه ی اخیر شاهد آن بوده ایم، آشکارا نشان می دهد که برآمدن قدرت های جدید با بروز ضعف در قدرتهای قدیمی همراه بوده است. (بیانات مقام معظم رهبری 9/6/1391)

تشکیل امت اسلامی و تمدن اسلامی، مرحله پنجم شکل‌گیری امت اسلامی و تمدن بین‌الملل اسلامی است. جهت و رویکرد کلی انقلاب تحقق تمدن اسلامی است. با وجود آمدن جامعه اسلامی و کشور اسلامی زمینه برای ایجاد امت اسلامی فراهم می‌شود. از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) عوامل تشکیل دهنده تمدن اسلامی ایمان به خدا و احکام الهی، اخلاص، تقوای فردی و اجتماعی امت اسلامی و است.

جامعه متمدن اسلامی جامعه ای است که در آن هم علم است هم پیشرفت هم عزت و هم عدالت می باشد و هم قدرت مقابله با امواج جهانی و هم ثروت است ، و هم آرمان خواهی است و هم واقع گرایی و هم جدال با پلشتی ها و پلیدی ها و از چنین جامعه ای می توان به عنوان جامعه متمدن اسلامی یاد کرد و هدف انقلاب اسلامی در ایجاد چنین جامعه ای نه تنها در ایران اسلامی بلکه در جهان اسلامی وحتی جهان بشریت می باشد.

از نظر امام خامنه ای (مدظله العالی) برای ایجاد تمدن اسلامی، دو عنصر اساسی تولید فکروپرورش انسان لازم است و از مهم ترین اصول دستیابی به این دو هدف می توان به حفظ آرمان ها و اهداف جمهوری اسلامی ۲- شناخت و توجه به راهبردهای عمومی نظام (تکیه براسلامیت، ظالم نبودن و مظلوم نشدن، مردم سالاری و ...) ۳- آرمان گرایی با نگاه به واقعیت ها4-کرامت انسانی ۵- عزت مداری مبتنی بر دین، عقلانیت و دانش 6- همراهی پیشرفت مادی بامکارم اخلاقی و انسانی ۷- استقلال ۸- علم و معرفت ۹- و... اشاره کرد. با این ترتیب ویژگی های که انسان متمدن اسلامی باید داشته باشد، هم دانا و توانا باشد هم خرد ورز و پارسا باشد ، هم پرهیز کار و پاکدامن باشد ،هم کارآمد و مبتکر باشد ، و هم شجاع و اهل اقدام باشد.از دشمن و از تهدید نترسد خواب رفتگی وغفلت پیدا نکند، مرزهای جدید علم را بدست آورد و این چنین انسانهایی پایه اصلی تمدن نوین اسلامی را تشکیل می دهند

5-الگوی سیاست خارجی تمدن ساز

به طورکلی سیاست خارجی هر کشوری دریچه ای است که برروی جامعه بین الملل اعم از دولت ها و ملت های دیگر باز می باشد در نظام های انقلابی کهبرخوردار از یک ایدئولوژی جهانشمول بوده و برخوردار از ارزشها و اصول فراملی می باشند نقش سیاست خارجی بسیار گسترده تر و در عین حال پیچیده تر خواهد بود و مسئله ی صدور ارزش ها واصول انقلابی تحت عنوان صدور انقلاب به سایر جوامع مطرح می گردد.

6-سیاست خارجی جمهوری اسلامی

برای شناخت اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی مهمترین منبع و ماخذ، قانون اساسی کشور می باشد که با توجه به آنچه که در مقدمه و اصول آن آمده است می توان اهداف نظام و نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران را که براساس اصول و ضوابط اسلامی تدوین شده است بشناسیم. در یک مطالعه تطبیقی و اجمالی ملاحظه خواهیم نمود که قانون اساسی جمهوری اسلامی برخلاف قوانین اساسی عموم کشورها، بیشترین اهمیت و جایگاه را به اهداف فراملی نظام داده است. قانون اساسی سابق ایران که بر اساس دیدگاههای ملی تهیه و عمدتا از قوانین اساسی کشورهای اروپای غربی بالاخص بلژیک اقتباس شده بود مطلقا اشاره ای به این امر که سیاست خارجی کشور ایران چگونه باید باشد و چه اهدافی را باید دنبال نماید نکرده بود و در واقع به سیاست خارجی به عنوان تابعی از اهداف و سیاست های داخلی توجه می شد. در حالی که با توجه به رسالت جهانی انقلاب اسلامی قانون اساسی فعلی بیشترین توجه و اهمیت را به تحقق اهداف بین المللی و جهانی خود داده است،

در مقدمه قانون اساسی، آنجا که از شیوه حکومت در اسلام بحث می نماید، چنین عنوان می شود:

«رسالت قانون اساسی این است که زمینه های اعتقادی نهضت را عینیت بخشد و شرایطی را بوجود آورد که در آن انسان با ارزشهای والا و جهانشمول اسلامی پرورش یابد. قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی نهایی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم میکند به ویژه در گسترش روابط بین المللی با دیگر جنبش های اسلامی و مردمی می کوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند.(انبیاء آیه 9) (ان هذه امتكم أمه واحده و انا ربکم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد... با توجه به این جهت قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمام مراحل تصمیم گیری های سیاسی و سرنوشت ساز برای همه افراد اجتماع فراهم می سازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسؤول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود (و نريد ان نمن على الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين)».(قانون اساسی جمهوری اسلامی اصل 152 ، 153 ، 154 ، 11)

باید گفت مطابق آنچه که در قانون اساسی آمده است هدف نهایی انقلاب اسلامی «حرکت به سوی الله» و بر قراری تمدن نوین اسلامی است با چنین بینشی آشکار است که سایر اهداف نظام در کلیه زمینه ها، در راستای تحقق این هدف قرار خواهد گرفت. بنابر این سیاست خارجی جمهوری اسلامی که نقش برجسته ای در تحقق اهداف عالی نظام در سطح جهان دارد بدون توجه به این هدف نهایی، معنا و مفهوم پیدا نمی کند، چرا که این اهداف در راه حرکت کلی نظام، دارای ماهیت ویژه مذهبی و سیاسی و تمدن ساز است و چنین خصوصیتی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی را از سیاست خارجی سایر دولتها و نظامهای سیاسی تا حدود زیادی متمایز می سازد.

7- نقش دیپلماسی در تمدن سازی

تاکنون تعریف روشنی از واژه ی دیپلماسی به زبان فارسی ارائه نشده و در ادبیات و زبان ما این کلمه لاتین به همان صورت مورد استفاده قرار می گیرد. درعین حال می توان برپایه هر نوع مراودات و تعاملات بین الملل چه به صورت دو جانبه و یا چند جانبه، را تحت عنوان دیپلماسی تعریف نمود و کسانی را که در این مراودات نقش دارند دیپلمات گفت . هنر دیپلماسی در واقع زمانی نقش پیدا می کند که دیپلمات با بکار بردن تجربیات و علم و آگاهی خود بتواند در طرف مقابل تاثیر گذار بوده و او را در جهت اهداف و منافع ملی دولت خود تشویق و ترغیب نماید.

در سیاست خارجی کشورها، دیپلماسی را به سه طریق اعمال می کنند؛ اول آن که روابط و تعاملات میان نمایندگان رسمی دولت ها را بایکدیگر در قالب دیپلماسی رسمی تعریف می کنند و آنگاه که این روابط توسط اشخاص غیر مسئول و غیر رسمی همچون اساتید دانشگاه، تجار و نخبگان کشورها،برقرار می شود به آن دیپلماسی رده دو می گویند. سومین نوع دیپلماسی تحت عنوان دیپلماسی عمومی مطرح گردیده است که عموما در رابطه با اقشار جامعه هدف اعم از دانشگاهیان،فرهیختگان ،نخبگان و عامه مردم بکار گرفته میشود مورد تعامل قرار می گیرد و این خود با توجه به حوزه مراودات به انواع دیپلماسی عمومی تقسیم می گرد؛ مانند دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی پزشکی و دیپلماسی اجتماعی و......

یقینا دیپلماسی فرهنگی حوزه ای است که برای انتقال اصول و ارزش های فرهنگی انقلاب اسلامی و درجهت گسترش و توسعه آنچه را که به نام تمدن نوین اسلامی تعریف می گردد در تعاملات سیاست خارجی مورد استفاده و بهره برداری قرار می گیرد و درواقع الگوی سیاست خارجی تمدن ساز، آن الگویی است که بتواند به نحوی بهینه از دیپلماسی فرهنگی در این حوزه مهم و سرنوشت ساز به خوبی مورد بهره برداری قرار گیرد.

8- الگوی سیاست خارجی تمدن ساز

سیاست خارجی تمدن ساز زمانی می تواند الگویی برای سایر کشورها باشد که اولا اهداف غائی و نهایی خود را در ایجاد تمدن نوین اسلامی در جهان سرلوحه کار خود قرار داده باشد. و در این راستا ضروتاٌ باید با فرهنگ و تمدن مادیگرایانه غرب به چالش برخیزد و برتری تمدن نوین اسلامی را به جامعه جهانی به عنوان داروی نجات بخش بشریت از چنگال فرهنگ و تمدن مادی گرایانه منحط غربی نشان دهد. همانطور که آرنولدتوین بی در کتاب خود تحت عنوان (تمدن در بوته آزمایش) مطرح می کند، همواره میان دو تمدن اسلام و غرب جدالی پایان ناپذیر در طول قرن های گذشته وجود داشته و در آینده هم خواهد داشت او معتقد است که در شرایطی متفاوت این دو تمدن یا در حال دفاع از خود هستند ویا در حال هجمه و پیروزی انقلاب اسلامی آغازی دوباره بر هجمه تمدن اسلامی بر تمدن غربی می باشد.

وی در سال ۱۹۴۷ در کتاب تمدن در بوته آزمایش چنین پیش بینی می کند: «پان اسلامیسم خوابیده است؛ با اینحال ما باید این امکان را در نظر داشته باشیم که اگر پرولتاریای جهان بر ضد سلطه غرب به شورش برخیزد و خواستار یک رهبری ضدغربی شود، این خفته بیدار خواهد شد. بانگ این شورش ممکن است در برانگیختن روح نظامی اسلام، حتی اگر این روح به قدر خفتگان هفت گانه در خواب بوده باشد اثر روحی محاسبه ناپذیری داشته باشد. زیرا که ممکن است پژواکهای یک عصر قهرمانی را منعکس سازد. اگر وضع کنونی بشر به یک جنگ نژادی منجر شود اسلام ممکن است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام کند).

و أخيرا هم ساموئل هانتینگتون در سال ۱۹۹۳ و بدنبال فروپاشی نظامهای دوقطبی و تک قطبی، نظریه برخورد تمدنها را ارائه کرده است که در این نظریه از برخورد تمدن اسلامی با غرب به عنوان محوری ترین بخش نظریه خود یاد می کند و با اشاره به جنگ های صلیبی گسل میان این دو تمدن را خونین می داند. (توین بی ، آرنولد ، 1353 ، :47)

به جرات می توان گفت که تمدن اسلامی که به مدت سیصدسال در لاک دفاعی خود فرو رفته بود با پیروزی انقلاب اسلامی از لاک دفاعی خود خارج شده و حالتی تهاجمی در مقابل تمدن درحال افول غربی به خودگرفته است و این موضوعی است که کارگزاران سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید به عنوان روش و راهبرد خود در تعاملات و مراودات خارجی مدنظر داشته باشند و از هر فرصتی برای گسترش و توسعه تمدن و فرهنگ تعالی بخش اسلامی تحت عنوان تمدن نوین اسلامی استفاده کنند.

مناسب ترین و اولی ترین بستر جغرافیایی تمدن نوین اسلامی، جهان اسلام و جوامع اسلامی می باشند. جوامعی که به مدت یک هزاره در قرون وسطی در برگیرنده و حامل تمدن شکوهمند اسلامی بوده اند که مع الاسف بعد از امضاء عهد نامه وستفالیاو به دنبال هجمه عظیم دویست ساله در جنگ های صلیبی مغلوب فرهنگ و تمدن غربی گریده و به مدت سیصدسال تحت استعمار و استثمارهمه جانبه غرب قرار گرفت. و اینک با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه لازم را برای بازگشت به اصول و ارزش های تمدن اسلامی فراهم آمده است.

جمهوری اسلامی در سیاست خارجی تمدن ساز خود باید از هر موقعیتی و از هر گروهی در جهان اسلام از جمله همانطور که در قانون اساسی هم آمده است، از نهضت های استقلال طلبانه و بیداری اسلامی و توسعه جبهه مقاومت اسلامی حمایت نموده و زمینه های لازم را برای تشکیل حکومت جهانی اسلام فراهم نماید.

در این راستا باید تحولی اساسی در ساختار وزارت امور خارجه و نیروی انسانی و کادر های دیپلماتیک به ویژه در نمایندگی های جمهوری اسلامی در خارج از کشور ایجاد کند تا امکان الگو سازی در ساحت تمدن نوین اسلامی برای جامعه جهانی فراهم گردد.در این مسیر تربیت و آموزش دیپلمات ها و همه ی کسانی که در ماموریت های خارج از کشور هستند، امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد

جمع بندی و نتیجه

در یک جمع بندی کلی می توان گفت که انقلاب اسلامی، به عنوان آغازگر تجدید حیات تمدن نوین اسلامی با دارا بودن ظرفیت ها، امکانات، استعدادها می تواند با عنایت به کمک ها و امدادهای الهی و غیبی، تبعیت همه جانبه از رهبری دینی، حضور همراه با بصیرت و آگاهی و آمادگی همه جانبه به صورت مستمر در صحنه های یاریگری انقلاب اسلامی و نظام جمهوری در صحنه بین الملل مسیر نیل به تحقق تمدن نوین اسلامی را در جهان همواره و تسهیل کند. و با اتخاذ یک سیاست خارجی فعال و پویا بویژه در حوزه دیپلماسی عمومی راه وصول به یک الگوی سیاست خارجی تمدن ساز در روز شکل گیری تمدن نوین اسلامی هموار نماید.

در همین راستا بر نخبگان، صاحبنظران و اندیشه ورزان است تا با تشکیل اتاق اندیشه ورز و تضارب آراء و دستیابی به نظرات منسجم نظرات نخبگی و کارشناسی را در حوزه روابط بین الملل جهان سیاست ارایه کنند و مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی و دستیابی به حیات طیبه را بیش از پیش هموار سازند.و این مجموعه مطالب ارائه شده می توان چارچوبه ای باشد بر تدوین ابعاد گوناگون سیاست خارجی تمدن ساز در سطح فراملی و جهانی.

منابع

1.قرآن کریم

2.قانون اساسی جمهوری اسلامی

3. محمد ، معین، (1386) فرهنگ معین ، انتشارات زرین ، ج3

4. هنری - لوکاس ، (1393) ، تاریخ تمدن ، ج1 ، ترجمه عبدالحسین آذرنگ ، انتشارات سخن

5. ، توین بی ،آرنولد ، (1394)برسی تاریخ تمدن ترجمه یعقوب آژند، انتشارات مولی

6. خمینی ، روح الله (1389)، صحیفه امام خمینی ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

7. توین بی ،آرنولد(1353) تمدن در بوته آزمایش، ترجمه ابوطالب صارمی، امیرکبیر

8. Khamenei.ir

بسمه تعالی

یادداشت هفته

 

یمن

 

 

ضربه کارآمد و کارایی که بر پیکر استکبار جهانی وارد آمد، آنگاه که پهباد های انصارالله یمن توانستند ضربه ای هولناک و موثر بر تاسیسات نفتی عربستان سعودی وارد کنند. تاسیساتی که در واقع شیشه اقتدار و عمر سعودی ها می باشد و این ضربه بیش از نیمی از تولید و صادارات نفت عربستان را کاهش داده است و بعید می باشد که به این زودی ها سعودی ها قادر باشند تاسیسات نفتی خود را به شرایط اولیه برگردانند و تولید 10 میلیون بشکه ای در روز را به حالت قبل برگردانند. در عین حال این ضربه که در فاصله بیش از 1200 کیلومتری مرزهای یمن وارد شد قدرت جوانان یمنی را به اثبات رساند و پاشنه آشیل سعودی ها و ضربه پذیری آن ها را نشان داد.

این پیروزی مقاومت و شکست استکبار فی الواقع کمتر از اسقاط پهباد پیچیده امریکایی ها توسط رزمندگان ایران نبود و این امر نه تنها موجب تقویت روحیه مجاهدین مقاومت گردید بلکه به شدت موجب تضعیف روحیه مستکبرین عالم گردید که به قدرت نظامی خود مغرور بودند و می توان پیش بینی کرد که ضرباتی محکم تر بر پیکره ی استکبار و عوامل آن درمنطقه همچون اسرائیل، عربستان سعودی و ... وارد خواهد آمد و خواب راحت را از چشم آنها خواهد ربود.

بـاش تــا صـبـح دولـتـت بـدمـد / کـایـن هـنـوز از نـتــایـج سـحر است

بسمه تعالی

اگر به جای رئیس جمهور می بودم چه می کردم؟

در شرایط حساس فعلی و در شرایطی که دولت امریکا (کدخدا!) بر خلاف همه اعتمادی که به او کردیم و امضا وزیر خارجه او را تضمین شده می دانستیم! و بر خلاف همه موازین بین المللی و قلدر مآبانه توافق نامه برجام را پاره کرده، اگر جای رئیس جمهور محترم بودم دو کار می کردم؛ اول آنکه مروری بر قولها و وعده های داده شده به ملت و تصمیمات متخذه خود و عملکرد دولتم در پنج سال گذشته می کردم، آنگاه تصمیمی درست و در جهت مصالح و منافع ملت و نظام جمهوری اسلامی اتخاذ می کردم.

1-    در حالیکه:

-         در مبارزات انتخاباتی سال 92 به مردم وعده داده بودم که "کاری خواهم کرد که هم سانتریفیوژ ها بچرخد و هم چرخ اقتصاد کشور به چرخش درآید".[1] ولی مع الاسف هم سانتریفیوژ ها از چرخش افتاد و چرخ اقتصاد کشور نیز به گردش درنیامد!!.

-         در مذاکرات سرنوشت ساز هسته ای به مردم وعده داده بودم که حل همه مشکلات کشور اعم از آب مردم، هوای مردم، محیط زیست مردم، ریزگردها، تنفس مردم، اشتغال، صنعت و... در مقابل برداشتن و رفع تحریم ها حل شود،[2] در عوض همه دست آوردهای دانش هسته ای را در طبق اخلاص تسلیم کردم و تنها یک دکوری از آن باقی گذاشتم و نه تنها هیچ مشکلی از مردم رفع نگردید و تحریم ها هم برداشته نشد بلکه بر تحریم های دشمن همه روزه اضافه گردید.

-         در آماده شدن برای شرکت در مذاکرات بجای اینکه با دست پر و بی نیازی و یا به اصطلاح بجای آنکه با سیلی! هم که شده صورت خود را سرخ نمایم و با پشتوانه قدرت و عزت ملی و انقلابی بر سر میز مذاکره بروم مواضعی ذلیلانه و به غلط اتخاذ و اعلام کردم که «خزانه ما خالی است» و « اقتصاد ما بمراتب بدتر از آنچه که فکر می کردم می باشد » و وزیر خارجه من هم اعلام می کند که « امریکا می تواند با یک بمب سیستم دفاعی ما را نابود کند»[3] و... تسلیم وار و با یک نوع وادادگی پشت میز مذاکره نشستیم که بدیهی بود نتیجه همین شده که همه چیز را بدهیم و هیچ چیز نگیریم و به غلط ادعا کنیم که بازی برد- برد را انجام دادیم!!

-         دست آورد برجام را که به قول مدیران خودم از جمله اعتراف رئیس کل بانک مرکزی تقریبا هیچ بود از آن به عنوان «آفتاب تابان»[4] ، « ابر گذران»[5] ، « توافق قرن»، «باغ سیب و گلابی»[6] و... تمثیل بزنم و بعد از گذشت پنج سال که از برجام هیچ چیز حاصل نیامد، ادعا کنم که برجام توانست سایه جنگ را از سر کشور بردارد!!!

-         به جای آنکه از نظرات دلسوزانه جمع منتقدان در کشور بهره ببرم و آنها را به کمک بگیرم آنها را با شلاق اتهامات هم چون؛ کاسبان تحریم[7]، تازه به دوران رسیده، تخریب گر و .. نواخته و کلکسیونی از دیگر ناسزاها همچون؛ بیسواد، کم عقل، مزدور، و... نثار آنها نموده و آنها را به جهنم حواله بدهم.

-         بجای آنکه کارشناسان متعهد و مورد اعتماد حقوقی، بانکی و مالی در تیم مذاکره کننده بگمارم، اجازه دادم اشخاص دو تابعیتی و مشکوک که عموما سر بر درگاه دشمن سپرده بودند بکار گرفته شده و آنها هم بجای دفاع از منافع جمهوری اسلامی برای دشمنان ما جاسوسی کرده و نظرات و منافع آنها را در توافق نهایی ما بگنجانند.

-         نه تنها به خطوط قرمز نظام و رهبری بی اعتنایی کرده و آنها را در توافق نهایی لحاظ نکردم بلکه حتی شروط 29 گانه را در پذیرش برجام هم رعایت نکردم چرا که از اول تصمیم غلط خود را گرفته بودم و بر این اصل تکیه کرده بودم که "هر توافق بدی هم بهتر از عدم توافق" می باشد!!! .

-         در حالی که به زیاده خواهی های دشمن آگاه بودم و می دانستم و به ما هشدار داده شده بود که دشمنان ما توافق هسته ای را نه پایان دشمنی بلکه آغاز کار عقب نشینی ما می دانند و با برنامه ریزی برای تسلیم قطعی ما و بدنبال برجام های دیگر هستند. مع الاسف تسلیم این زیاده خواهی شده و برجام های دیگری را در زمینه امور بانکی و مالی ((FATF نفتی (IPC) فرهنگی) 2030( و... یواشکی و محرمانه پذیرفته و آنها را اجرایی کردم و در حقیقت همه اصول و ارزشهای اسلامی و انقلابی کشور را به حراج گذاشتم وهم آنقدر مفتون افسانه برجام و رفع تحریم ها روی کاغذ شده بودم که در مبارزات انتخاباتی دور دوم هم در سال 96 مغرورانه ادعا کردم که کاری خواهم کرد که بقیه تحریم های غیر هسته ای هم برداشته شود[8] !!!

اگر بخواهم همه شاهکار های!! خود را در این رقعه به رشته تحریر در آورم بحر طویلی خواهد شد که از حوصله خوانندگان عزیز خارج خواهد بود و به همین بسنده می کنم .

2-     اینک که صادقانه بر این کارنامه پنج ساله خود گذر می کنم می بینم جز خسران و ندانم کاری دست آورد دیگری برای ملت به ارمغان نیاورده ام. در این شرایط حساس و سرنوشت ساز من دو راه در پیش رو دارم یا اینکه با لجبازی و نخوت و غرور برای سه سال آینده -که از دوره دوم ریاست جمهوری من باقی مانده- هم چنان همان روش ها را دنبال می کنم و بر طبل توخالی برجام بکوبم که یقینا بر خسارات و ضایعات مترتبه افزوده و ضمن اینکه هیچ مشکلی از مردم حل ننموده بلکه بر مشکلات کشور نیز بیفزایم و خود را بیش از پیش شرمنده ملت بدانم.

و یا اینکه صادقانه و در مقابل وجدان خود و محضر خدای متعال و ملت شریف ایران عاجزانه به عملکرد و اشتباهات خسارت بار کارنامه پنج ساله خود اعتراف نموده و از ملت شریف ایران عذرخواهی نموده و طلب عفو نمایم و با استعفای خود از این مسئولیت سنگین کناره گیری نموده و اجازه دهم تا ملت، دیگری را که شایسته تر از من می دانند انتخاب نمایند.

اگر بجای رئیس جمهوری بودم یقینا این راه را انتخاب می کردم!!!



14/01/1394

17/03/1394

14/09/1392

7/07/1395

20/01/1396

2/08/1395

18/02/1396

23/02/1396