ویروس کورونا وآینده سیاست جهانی
- نوشته شده توسط منوچهر محمدی
- دسته: Sample Data-Articles
باسمه تعالی
ویروس کورونا وآینده سیاست جهانی
مقدمه:
نویسنده مقاله نه خود را پیشگو می داند و نه جام بلورین پیش رو دارد که در آن نظر افکنده آینده را ترسیم کند بلکه به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و باز شدن دریچه بسیار وسیعتر و فرامادی تر از دریچه نگاه پوزیتیویستها توانسته است نگاه جدیدی را با روش کلان نگری و با تکیه بر مطالعات عمیق تاریخی در روابط بین الملل و با تکیه برتجربه ی پیش روی بعد از انقلاب اسلامی را به دانشجویان خود ارائه دهد که مقرون به واقعیت بوده و در تألیفات خود نیز ارائه دهده.
شیوع ناگهانی ویروس کورونا و گسترش آن از چین و ایران به جهان غرب اینجانب را بر آن داشت که با همین نگاه کلان و پیوند این ماجرا باحوادث سیاسی و اجتماعی وبا تکیه بر علم آینده پژوهی سناریویی را که به نظر این جانب مقرون به واقعیت میباشد ترسیم نموده و در این مقاله آن را تبیین نمایم.
1) تردیدی نیست که ایالات متحده آمریکا در دههای اخیر شکست سختی از جمهوری خلق چین در حوزه اقتصاد خورده است و از آینده قدرت اقتصادی این کشور با جمعیت یک و نیم میلیاردی به شدت بیمناک بوده و تلاش زیادی کرد تا از طریق افزایش تعرفه های گمرکی بر کالاهای چینی با قدرت اقتصادی چین مقابله کند ولی موفق نشد و چین همچنان به عنوان یک غول اقتصادی در صحنه روابط بین المل باقی ماند.
2)به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار یک نظام دینی بنام جمهوری اسلامی به عنوان یک قدرت برتر ایدئولوژیک درتقابل با استکبار جهانیی بویژه ایالات منحده آمریکا قد علم کرده و از یک نظام وابسته و تحت سلطه آمریکا و انگلیس به یک نظام مستقل ومدعی وخصم قدرتهای امپریالیستی جهان تبدیل شد وعلیرغم همه توطئه های شرق و غرب به ویژه آمریکا در این دوران چهل ساله به یک قدرت برتر و صاحب نفوذ منطقه درغرب اسیا وحتی فرا منطقه تبدیل یافته و در مقابل همه توطئه ها و فشارهای طاقت فرسای آمریکا در تحریم های همه جانبه ایستادگی نموده و با ضرباتی که ازنظر نظامی در سال گذشته بر آمریکا وهمچنین انگلیس وارد آورد مخصوصا در جریان ساقط نمودن پهباد آمریکائی و مهمتر از آن ضربه هولناکی که برای اولین باربعد از جنگ جهانی دوم بر پایگاه نظامی آمریکایی در عین الاسد وارد نمود به عنوان یک ابر قدرت منحصر به فرد جایگاه ابر قدرتی آمریکا را در سطح جهانی به چالش کشاند. بنا بر این آمریکا به این جمعبندی رسید که جمهوری اسلامی را نه از طریق تحریم های اقتصادی و نه ازراه برخورد نظامی میتواند شکست دهد وباید چاره اندیشی دیگری کند.
3) با توجه به شکست هائی که آمریکا هم از جمهوری خلق چین در حوزه ی اقتصاد و هم از جمهوری اسلامی ایران در حوزه ی اقتدار سیاسی نظامی و فرهنگی در منطقه استراتژیک جنوب غرب آسیا خورده است تصمیم گرفت که به آخرین شیوه ی غیر انسانی و وحشیانه که همانا جنگ میکروبی میباشد متوسل شود و با این امید که با اشاعه ی ویروس کرونا که ظاهراً توسط وزارت دفاع آمریکا رشد و تکثیر یافته بود به جنگ این دو قدرت آسیائی بیاید و به همین دلیل است که ابتدا این ویروس در ووهان چین نشر و گسترش یافت و دیری نپائید که در ایران آن هم دریک شهر مذهبی آنجایی که مرکز و زیربنای انقلاب اسلامی می باشد شایع نماید!!
4) دولت آمریکا تصور میکرد که میتواند شیوع این ویروس را به همان دو کشور آسیایی محدود نموده و با توجه به فاصله جغرافیایی آن دو کشور با جهان غرب به ویزه آمریکا نمیتواند گزندی به آنها بزند. غافل از اینکه( و مکر و مکرالله والله خیرالماکرین)آنها سعی میکنند که به خدا مکر وحیله بکنند درحالیکه خداوند خود بهترین مکر کنندگان است )
5) برخلاف پیشبینی تولید کنندگان و اشاعه دهندگان این ویروس و در عین حیرت و شگفتی آنها ملاحظه کردید که این ویروس مرز های جغرافیایی را به سرعت درنوردیده و وارد اروپایی میگردد که نه تنها آمادگی برای چنین مهمان ناخوانده را ندارد و در مقابل هجوم این ویروس به ویژه در ایتالیا و اسپانیا و به دنبال آن در سایرکشور های اروپایی مانند آلمان فرانسه و انگلیس نفوذ کرده وحتی در درون کاخ های مستحکم ملکه انگلیس و بالا ترین مقام سیاسی این کشور یعنی نخست وزیر کابینه هم وارد شده و آنها را مبتلا میکند و دولتهای عضو اتحادیه اروپا به جای آنکه دورهم جمع شده و راه چاره عمومی بیابند هر کدام به فکر نجات خود بوده و از همکاری با یکدیگر احتراز میکنند و امروز شرایطی در سراسر اروپا بوجود آمده که به قول نخست وزیر اسپانیا دولتمردان اروپایی درمانده و سرگردان با کمبود های عظیم وسائل بهداشتی و کادر مجهز پزشکی و پرستاری دست به گریبانند.
6) آمریکا به عنوان قاره جدید با وجود فاصله زیاد از قاره های کهن و وجود اقیانوس اطلس در غرب و اقیانوس کبیر در شرق این کشور پهناور خود را ایمن میدید بر خلاف تصوردولتمردان و حتی مردم آمریکا ملاحظه گردید که این میهمان نا خوانده و خود ساخته به خلق کننده ی خودهم رحم نمیکند و خیلی زود دامن آنها را هم فرا خواهد گرفت. جالب انکه آغاز این آلودگی از شهر نیویورک که بزرگترین مرکز اقتصاد جهان میباشد شروع میگردد وبخاطر پایین بودن سطح بهداشت و فاصله طبقاتی عظیم و بدون انیکه هیچ گونه آمادگی برای استقبال از این ویروس در این شهر وجود داشته باشد و خیلی زود مسئولین و مدیران این ایالت بزرگ آمریکا آنچنان دست بسته وسرگردان شدند که نمومه آن در الزام پرستاران به استفاده ی از کیسه های زباله برای ایمن بودن از نفوذ این ویروس بود که هیچ گونه ایمنی برای آنها ایجاد نکرده و یا اینکه مجبور باشند یک ماسک یک بار مصرف را برای چند هفته مورد استفاده قرار دهند و امروز با جمعیت بالای دویست هزار نفر از مبتلایان به ویروس کرونا در آمریکا این کشور را در راس مبتلایان قرار داده و گوی سبقت را در شیوع این ویروس از سایر کشور ها ربوده است به طوری که یک نوع هرج و مرج و نا آرامی در جامعه آمریکا به وجود آمده و هر فرد امریکایی برای حفظ جان خود به دنبال خرید اسلحه برای روزی که شرایط به حدی برسد که نوعی جنگ داخلی به وجود آمده و هر کدام باید به فکرحفظ جان خود و خانواده اش باشد !!.
7) ایالات متحده ای آمریکا اینک در شرایطی است که رئیس جمهور آن که فردی تاجر مسلک میباشد و بجزبه مسائل اقتصادی به چیز دیگری فکر نمیکند چرا که همین اقتصاد سر مایه داری که نود درصد از آن در اختیار کمتراز ده در صد جامعه میباشد اورا به قدرت رسانده اند و باید منافع آن هارا تأمین کند درحالیکه نود درصد جامعه که از همه امکانات بهداشتی و رفاهی محروم میباشند و برای این رئیس جمهور اهمیتی ندارند. از هم اکنون نوعی تعارض و تضاد میان او و شهروندان امریکایی بر سر اینکه اولویت با سلامت و جان انسانها و یا حفظ رشد اقتصادی کشور میباشد به وجود آمده است.یقیناً دونالد ترامپ بر موضع خود که اولویت با حفظ رشد اقتصادی است پافشاری خواهد کرد اگر چه مجبور شده به مسأله بحران کرونا آنهم تحت فشار افکار عمومی به پردازد.
8) در رابطه با اینکه دوره ی ابتلای به این ویروس در آمریکا کوتاه خواهد بود یا طولانی مدت و با توجه به اینکه هنوز به نقطهی اوج خود نرسیده است به احتمال زیاد این کشور برای حداقال یک سال آینده گرفتار این مصیبت خواهد بود و جامعه ی آمریکا تحمل این شرایط را که موجب تلفات بیشتر ، نا امنی بیشتر بی کاری وعدم اشتغال بیشتر و به تبع آن رکود و احیا ناً بحران اقتصادی خواهد گردیده نخواهند داشت وسامانه ی مدیریتی در مقابل طغیان جامعه از دست مدیران خارج گردیده و فروپاشی یا حداقل تضعیف نظام حاکم در آمریکا رادر همه ای ابعاد اجتماعی سیاسی امنیتی فرهنگی و نظامی به دنبال خواهد داشت .چیزی که رئیس جمهورفعلی آمریکا این شرایط فروپاشی را در مبارزات انتخاباتی خود پیش بینی کرده بود.
9) همانطور که در مطالعات قبلی این جانب بویژه در کتاب استراتژی نظامی آمریکا بعد از11سپتامبر که بیست سال قبل به رشته تحریر دراورده بودم و در آنجا مطرح کرده بودم فروپاشی آمریکا به مراتب بدتر از فروپاشی اتحاده جماهیر شوروی خواهد بود چرا که این کشور با نابودی حقوق بومیان و فرستادن بیش از شصت ملیون سرخ پوست به گورستان با مرض سیاه زخم توسط مهاجرین اروپایی مخصوصاً انگلیسی بنا نهاده شده است بدون آنکه هیچ گونه انسجام و وحدتی میان این مهاجرین شکل بگیرد و تنها دو عامل رفاه و امنیت در تجمع آنها نقش داشته است. واین دو عامل نیز در این بحران اخیر از آنها گرفته شده است و لذا پیش بینی میشود که یک نا امنی و به احتمال زیاد جنگ داخلی بی امان و بی رحمانه میان ساکنین و ملیت ها و رنگین پوستان در بگیرد و نه تنها دولت مرکزی تضعیف گردیده و یا از پای دراید بلکه بر سر ثروتهای باقی مانده میان ایالت های مختلف جنگ و درگیری روی داده و ادامه پیدا کند و به عبارت دیگر احتمالاً این نهاد سیاسی به نام ایالات متحده آمریکا از صفحه ی روزگار محو شود همانطور که دولتی به نام یوگسلاوی با تجزیه آن از صفحه ی روزگار محو گردید.
10)در چنین شرایطی نه تنها نظام سرمایه داری آخرین روز های عمر خود رامی گذراند بلکه حاکمیت سلطه جویانه ای غرب نیزبر جهان به پایان راه خود خواهد رسید و بعد ازبحران کرونا ما شاهد شکلگیری نظام سیاسی جدیدی در جهان خواهیم بود که در این نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران ،جمهوری خلق چین و روسیه فدراتیو بازیگران اصلی خواهند بود و با توجه به عدم وجود تضاد فکری و ایدئولوژیک میان این سه بازیگرانها میتوانند نظم جدیدی را که با بیداری ملتهای مسلمان و مستضعف در آفریقا و امریکای لاتین و همچنین آسیا ایجاد کنند و در این نظام جدید اروپاییها باید خود را بازسازی نموده و واقعیت برتری بازیگران جدید را پذیرا باشند وگرنه جایگاه مطلوبی در این نظام برای آنها متصور نیست.
11)اگر چه چین و روسیه از نظر اقتصادی و نظامی بر جمهوری اسلامی برتری نسبی دارند ولی بخاطر فقدان یک ایدئولوژی جهانی در این دو کشور و عدم تضاد راهبردی ، جمهوری اسلامی با تکیه بر مبانی مکتب اسلام وقرار گرفتن در صف مقدم مبارزه با استکبار جهانی و حمایت از مستضعفین جهان جایگاه برتری را در نظام سیاسی جدید جهان خواهد داشت.
12)در پایان لازم به ذکر است که با توجه به باور و اعتقاد ما شیعیان و همه مسلمین جهان به مهدویت وظهور منجی عالم بشریت امام زمان (عج) و همچنین وعده ی تخلف ناپذیر الهی در قرآن مبنی بر حاکمیت و خلافت مستضعفین در جهان احتمال عینیت این سناریو بیشتر بوده و چند گامی مارا به ظهوربقیه الله الاعظم و حاکمیت مستضعفین نزدیکتر خواهد کرد.
انشاالله