آثار و تبعات شکست آمریکا در تصویب قطعنامه ضد ایرانی
- نوشته شده توسط منوچهر محمدی
- دسته: Sample Data-Articles
بسمه تعالی
آثار و تبعات شکست آمریکا در تصویب قطعنامه ضد ایرانی
شکست عجیب و مفتضحانه آمریکا در تصویب قطعنامه ضد ایرانی آثار و تبعات سیاسی، حقوقی، امنیتی و فرهنگی فوق العاده ای در بر دارد که به تدریج اثرات خود را برافول اقتدار و موجودیت ایالات متحده آمریکا به ویژه در رابطه این دولت با دیگر بازیگران در صحنه روابط بین الملل نشان خواهد داد که به آن ها در این نوشته می پردازیم:
1 - اولین و مهم ترین اثر این شکست تفرقه و تشتت میان آمریکا و متحدین غربی آن می باشد. چرا که برای اولین بار انگلیس، فرانسه و آلمان با رای ممتنع به این قطعنامه ضد ایرانی جدائی خود را از دولت ایالات متحد آمریکا علنی کردند و برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم که آمریکا را تکیه گاه قدرت مندی برای خود می دانستند به آن دولت پشت کرده و رسما نشان داده اند که نه تنها آمریکا دیگر نمی تواند تکیه گاه قدرت مندی برای آن ها باشد بلکه با توجه به آینده تیره و تاری که در انتظار آمریکای در حال فروپاشی است نمی خواهند که آن ها را هم با خود غرق کند و لذا عاقلانه مسیر خود را از این امپراطوری جدا می کنند.
2- دولت ترامپ که با مشکلات عظیمی در داخل از نظر سیاسی، اجتماعی و همچنین ناکارآمدی در برخورد با ویروس کرونا مواجه می باشد و نتوانسته است دست آوردی در سیاست داخلی برای خود کسب کند و امیدوار بود در صحنه سیاست خارجی برای خود پیروزی و یا دستاوردی بتراشد با این شکست مفتضحانه و غیر قابل پیش بینی نظام سیاسی آمریکا را همچنان در باتلاق خود ساخته فروپاشی بیشتر فرو رفته و ناتوانی و ضعف فزاینده آن را هر چه بیشتر برملا می کند.
3- البته نباید تصور کرد که دولت آمریکا با این شکست مفتضحانه مایوس گردیده و از سیاست های ضد ایرانی خود دست برخواهد داشت بلکه تا لحظه سقوط و فروپاشی همچنان به توطئه های خود ادامه خواهد داده، هر چند که امید چندانی هم به موفقیت آن ها نداشته باشد. الغريق يتشبث بکل حشيش
4- با رای ممتنعی که دولت های در حال توسعه عضو غیر رسمی شورای امنیت ( به جز دومینیکن) داده اند نشان دادند که نه تنها دولت آمریکا نفوذ خود را بر این دولت ها از دست داده است بلکه این دولت ها با پی بردن به ضعف و ناتوانی آمریکا دیگر ترس و دلهره ای از عکس العمل این ابرقدرت به جا مانده از جنگ سرد ندارند و در واقع به قدرت پوشالی آن پی برده و به این جمع بندی رسیده اند که همانطور که حضرت امام خمینی چهل سال قبل عنوان کرده بودند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند این دولت ها هم بعد از این مدت به این باور رسیده اند!!
5- این ماجرا به اثبات رساند که شورای امنیت سازمان ملل دیگر برای دولت آمریکا ابزار مناسب و مفیدی برای پیشبرد اهداف مستکبرانه و زورمدارانه اش نمی باشد و نمی تواند خواسته های سلطه جویانه خود را هم چون گذشته به جامعه جهانی تحمیل کند و جهان بین الملل منشور آتلانتیک و نظامی جهانی جدیدی را می طلبد. به طوری که به دنبال جنگ جهانی دوم جامعه ملل جای خود را به سازمان ملل داد.
6- دولت های جمهوی خلق چین و فدراتیو روسیه با مخالفت خود با این قطعنامه ضد ایرانی عملا شکل گیری نظام آسیائی از سه قدرت بزرگ آسیانی علنی کردند و به جامعه جهانی شکل گیری نظام جدیدی را در تقابل با نظام سلطه گرانه غرب محور به رهبری آمریکا اعلام نموده و قدرت خود را در این صحنه دیپلماتیک آشکار نمودند
7- از آنجا که بقاء رژیم صهیونیستی اسرائیل به قدرت و نفوذ ایالات متحده آمریکا وابسته می باشد و سیاست ضد ایرانی آمریکا به طور عمده در جهت تامین امنیت و جلب رضایت این رژیم تنظیم می شود، با بروز این شکست برای آمریکا شکستی هم برای رژیم اسرائیل خواهد بود و بلاتردید با افول ایالات متحده آمریکا رژیم صهیونیستی اسرائیل نیز امید خود را از دست داده و همانطور که رهبر معظم انقلاب پیش بینی کرده اند دیر یا زود از صحنه روزگار محو خواهد شد.
8- بدیهی است که این شکست آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل شکننده بودن قدرت آمریکا را هرچه بیشتر نمایان نمود و نه تنها موجب کاهش نفوذ آمریکا گردید بلکه موجب انزوای قطعی این دولت در جهان خواهد شد
9- نکته مهم و قابل ذکر این که غرب گرایان و زود باوران ایرانی نباید این شکست آمریکا را به عنوان پیروزی برای برجام نافرجام تلقی کنند و آن را دست آوردی از برجام نافرجام برای ملت ایران فاکتور کنند چرا که مهمترین هدف برجام برداشتن تحریم ها بود که نه تنها تحریمی برداشته نشد بلکه بر شدت آن ها هم افزوده گردید و اروپایی ها هم که معتقد به حفظ برجام می باشند همچنان به زیاده خواهی های خود در مورد توسعه برجام به مسائل موشکی، منطقه ای و حقوق بشر اصرار دارند و آن ها اگر چه از نظر راهبردی با آمریکا اختلاف نظر دارند ولی از نظر اهداف و تقابل خود با جمهوری اسلامی همچنان بر تضعیف، استحاله و براندازی این نظام با آمریکا مشترک می باشند.
10سیاست خارجی جمهوری اسلامی در چنین شرایطی باید به قطع کامل امید از آمریکا و اروپا استوار باشد بلکه باید طلب کارانه با آن ها برخوردنموده و با قرار دادن آن ها در گوشه رینگ حقوق از دست رفته خود را در دوران سلطه کشورهای سلطه گر طلب کند به ویژه که با هماهنگی هر چه بیشتر با چین و روسیه قدرت ضربه زدن بر دولت های مستکبر غربی در استیفای حقوق خود تلاش کند و به یقین می توان پیش بینی کرد فروپاشی آمریکا امری قطعی است و شکل گیری نظام مثلث آسیائی هم تحقق یافتنی است.